سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بر اساس برآوردهای سال 2008 در170 کشور جهان، جمعا 5550 اتاق فکر وجود دارد که دولت‌ها و جوامع از خدمات و کارکردهای آنان برخوردارند و این موسسات در واقع «صنعت فکر و اندیشه کاربردی» را سامان می‌دهند. اتاق‌های فکر عمدتا در آمریکا و اروپای غربی مستقر هستند. تقریبا 350اتاق فکر در واشنگتن دی‌سی مستقر است. دولت‌ها و سازمان‌های غیردولتی و گروه‌های ذی‌نفوذ در سه دهه اخیر به این موسسات توجه خاص نشان داده‌اند و این روند رو به افزایش است. در این مقاله وظایف و کارکردها و تفاوت اتاق‌های فکر با دانشگاه‌ها و موسسات تحقیقاتی مورد بررسی قرار می‌گیرد. از سوی دیگر سابقه تاریخی این موسسات و گستره فعالیت‌های آنان، منابع مالی و نحوه عملکرد و تعامل آنان با دولت‌ها و موسسات عمومی و خصوصی نیز مورد بحث قرار گیرد. همچنین وضعیت کشورمان در برخورداری از اتاق‌های فکر و لزوم توجه به این پدیده به عنوان یک ابزار مدیریتی برای ارتقای کارآمدی و همچنین سامان‌دهی به بحث جنبش نرم‌افزاری در یافتن راه‌حل‌های بومی برای مسایل و امور جاری مورد بررسی قرار می‌گیرد

هر چند اصطلاح تانک فکری Think Tank (که در ایران اندیشکده، اتاق فکر، فکر انباره، موسسه تصمیم‌سازی و… نیز ترجمه شده) از دهه 1950 رواج یافته است اما بر اساس وظایف و کارکردها، موسسه مطالعات امنیتی و دفاعی که در سال 1831 به ابتکار دوک ولینگتون تاسیس شد و یا انجمن فابیان که در سال 1884 تاسیس شده است را می‌توان در زمره اولین اتاق‌های فکر قلمداد کرد. تا سال 1910 فقط چند اتاق فکر وجود داشت که عمدتا به صورت غیرحزبی به دولت آمریکا در زمینه‌های نظامی مشورت می‌دادند و از بودجه و امکانات نرم‌افزاری و سخت‌افزاری فراوانی برخوردار بودند. بعد از سال 1930 تعداد اتاق‌های فکر در آمریکا افزایش یافت با این تفاوت که این اتاق‌های فکر از اسلاف خود کوچک‌تر بودند و نحله‌های مختلف سیاسی و ایدئولوژیک را نمایندگی می‌کردند. تا جنگ جهانی دوم این موسسات فقط با نام خود خوانده می‌شدند اما از آن پس به آنان «جعبه‌های مغز (brain boxes)» که استعاره‌ای از جمجمه بود اطلاق می‌شد و پس از آنکه نیروی هوایی آمریکا موسسه «رند» (Rand Corporation) را تاسیس کرد، این‌گونه موسسات تانک فکری (اتاق فکر) خوانده می‌شوند. ارتش آمریکا در آن زمان از اصطلاح تانک فکری برای اتاق جنگ که در آن استراتژیست‌ها در باره نقشه‌های جنگی بحث می‌کردند، استفاده می‌کرد. (Mc Gann, 2007: 4)

دانشگاه،مرکز مطالعات و اتاق فکر

از قرن پنجم پیش از میلاد که افلاطون دانش و علم را در زمره فضایل بی‌رقیب توصیف کرد تا قرن شانزدهم که فرانسیس بیکن فیلسوف انگلیسی علم و دانش را در خدمت کسب قدرت و حفظ آن معنا کرد به مدت بیست و یک قرن دانشمندان و عالمان در عرصه‌های مختلف علوم، به دلیل فضیلت خود علم، آثار روحی و معنوی آن در پی علم‌اندوزی و دانش‌افزایی بودند. حال ممکن بود در این عرصه علم و دستاوردهای علمی آنان مورد استفاده قدرت حاکم قرار گیرد اما نکته آن بود که کارهای علمی معطوف به قدرت نبود. از نظر افلاطون فضایل بی‌رقیب مثل علم و عدالت و سخاوت و شجاعت و… در مقابل فضایل دیگر مثل قدرت و ثروت قرار دارد. از نظر افلاطون علم و عدالت از آن جهت فضیلت بی‌رقیب خوانده می‌شد که علم کسی باعث بی‌علمی دیگری نمی‌شود و یا عدالت و یا سخاوت کسی باعث ظلم و خست دیگری نمی‌شود.در حالی که در بحث قدرت و ثروت، قدرت و ثروت یافتن یکی لاجرم از میزان و گستره قدرت و ثروت دیگری می‌کاهد. به عبارت روشن‌تر قدرت و ثروت یک دایره بسته است اما علم و عدالت و… یک میدان فراخ.

طبعا این دو منظر‌(مکتب افلاطون و مکتب بیکن) دو نوع دانشگاه را نیز به دنبال داشته است. دانشگاه در مکتب افلاطونی جایی بود برای انتقال علوم از نسلی به نسل دیگر و جایی بود برای کشف جهان و پدیده‌ها. کشف قواعد و مناسبات و تناسبات این جهان. اما در مقابل دانشگاه در مکتب بیکنی علاوه بر این کارکردها هدف دیگری هم داشت. برای دانشگاه بیکنی کشف جهان و رمزگشایی از قواعد و تناسبات آن هدف نبود بلکه وسیله‌ای برای تسلط بر جهان و تغییر آن بود. علم امروزی هم همین راه را می‌پوید. علم امروزی قدرت تغییر در طبیعت، گیاهان، حیوانات و حتی بشر را به انسان داده است. در دانشگاه بیکنی، تعداد کشف‌ها (غلبه بر نادانی‌ها) خیلی کمتر از تعداد اختراعات (تلاش برای تغییر جهان و تسلط بر جهان) است. اختراعاتی که تغییرات عظیمی را حتی در طرز فکر افراد ایجاد می‌کند. در دانشگاه افلاطونی کسب عنوان معلم اول و یا معلم ثانی ممکن بود. علوم کم و بیش به صورت مجرد و جدا از هم مطالعه می‌شد و گستره و عمق محدود علوم در آن دوره کسب این عناوین را میسر می‌ساخت .….

با گسترش علوم و فنون، دانشگاه در معنای عام کلمه روش کار خود را تغییر داد.به این عبارت که دانشگاه محلی شد برای آموزش روش تحقیق در علوم (موفقیت در تعلیم روش تحقیق جایگزین آموزش علوم از نسلی به نسل دیگر شد)، محلی برای ایجاد بصیرت علمی و اجتماعی و در نهایت محلی برای تولید علم. امروزه ممکن است دانشگاه‌های جهان سرآمد تولید علم در جهان نباشند اما حتما بدون دانشگاه امکان یادگیری منسجم روش تحقیق و کسب بصیرت علمی و اجتماعی بسیار دشوار است و اگر دانشگاهی یافت شود که از انجام این امور هم عاجز باشد، دانشگاه نیست.

با رشد علوم و فنون و عطش سیری‌ناپذیر جوامع برای تسلط بر جهان و تلاش برای تغییر آن، دانشگاه‌ها به ابزار دیگری به نام موسسات مطالعاتی و مراکز تحقیقاتی مجهز شدند. دانش‌آموخته دانشگاه‌ها پس از کسب مهارت در روش تحقیق و پژوهش و کسب بصیرت علمی و اجتماعی لازم در مراکز مطالعاتی و تحقیقاتی مشغول کار می‌شود. موسسات مطالعاتی و مراکز تحقیقاتی، پژوهش در مسایل و اموری خاص را بر عهده دارند و در این مسیر به کسب و گردآوری آخرین تحولات و اطلاعات می‌پردازند و در حقیقت دانشگاه‌هایی بدون دانشجو هستند. این موسسات با روش‌های علمی، بسته به نوع پژوهش‌های خود (در علوم دقیقه یا علوم انسانی) با تجمیع اطلاعات و یافته‌ها به کشف‌های جدید و یا به درک روندها و رویکردهای جدید دست می‌یابند.مراکز مطالعاتی به‌خصوص در علوم انسانی در واقع ماموریت حقیقت‌یابی Fact Finding Mission دارند. این موسسات حقیقت‌یاب از تعامل جدی و نزدیک با دانشگاه‌ها برخوردارند و در واقع علوم دانشگاهی را کاربردی و عینی در اختیار جوامع قرار می‌دهند و ابزار «مدیریت هدایتی» جوامع هستند. موسسات مطالعاتی در حوزه مربوطه خود (علمی، فنی و اجتماعی) مسایل و امور را دیده‌بانی می‌کنند و با جلوگیری از غافل‌گیری جوامع خود مدیریت پیش‌دستانه بحران‌های احتمالی را سامان می‌دهند.

کارآمدی موسسات مطالعاتی در آن است که غیر ایدئولوژیک و کاملا بر اساس روش‌های علمی طرح‌های خود را پیش ببرند. در مراکز تحقیقاتی چون پژوهش‌ها به صورت معلم- شاگردی انجام می‌شود و پس از ارایه کار پژوهشی در معرض انواع داوری‌ها قرار می‌گیرد، کیفیت پژوهش‌گر و پژوهش صورت گرفته همزمان ارزیابی می‌شود. سازوکار مراکز مطالعاتی و موسسات تحقیقاتی در واقع به گونه‌ای است که گروه‌های ذینفع و گروه‌های فشار و احزاب و مراکز قدرت نتوانند با قلب تحولات و روند‌ها و رویکردهای ملی و منطقه‌ای و جهانی میسر یا سیاست خاصی را به جامعه تحمیل کنند. مراکز مطالعاتی علاوه بر کارکردهایی همچون آینده‌پژوهی و مدیریت هدایتی، مانع جدی دست‌کاری دستاورد‌های علمی

(Science Manipulation) برای رسیدن به اهدافی خاص هستند. ممکن است چندین مرکز مطالعاتی و موسسه تحقیقاتی بر سر یک موضوع یا موضوعات مشابه فعالیت کنند، در فرهنگ مطالعاتی این مساله نه‌تنها پدیده‌ای مذموم نیست و دوباره‌کاری و موازی‌کاری خوانده نمی‌شود بلکه تضمینی است برای ارتقای کیفیت تحقیق و کمکی است برای ایجاد توافق، ائتلاف و بهتر از آن حصول اجماع میان صاحب‌نظران آن مساله خاص. وقتی یک یافته علمی از سوی چند مرکز و موسسه تحقیقاتی که اصولا تبانی میان آنان محال است اعلان می‌شود و مورد تاکید قرار می‌گیرد (راستی‌آزمایی شده است)، انکار و نادیده گرفتن آن غیرممکن و یا بسیار مشکل می‌شود. مراکز مطالعاتی با متمرکز کردن صاحب‌نظران و متخصصان هر رشته و مشارکت آنان در کشف پدیده‌های جدید، در آن مساله خاص اجماع‌سازی می‌کنند و مقاومت‌های احتمالی در برابر تغییرات محتوم ناشی از یافته‌های جدید را مدیریت می‌کنند.

پس از مرحله حقیقت‌یابی و کشف روندها و جریان‌های علمی، سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و حصول اجماع لازم درباره گستره و عمق این روندها در حال و آینده، بحث نحوه بهره‌برداری از یافته‌های جدید و چگونگی انطباق آن با شرایط خاص جوامع مطرح می‌شود. گرچه ممکن است در جوامع مختلف روندها و جریان‌های کم‌و‌بیش مشابهی کشف شوند اما به دلیل تفاوت‌های تاریخی و اجتماعی و تفاوت در توسعه‌یافتگی اقتصادی و فرهنگی و علمی، بی‌شک راه‌حل این روندها از جامعه‌ای به جامعه دیگر از تفاوت‌های بنیادینی برخوردار هستند. تلاش برای رسیدن به راه‌حل‌های بومی و ایجاد اجماع میان نخبگان ابزاری و نخبگان فکری در نحوه مدیریت روند‌های فعلی و آتی از مهم‌ترین کار ویژه‌های اتاق‌های فکر تلقی می‌شود.

کلیدواژه‌ها: جنبش نرم‌افزاری، مدیریت، اتاق فکر، ارتقای بهره‌وری، کارآمدی. اتاق بازرگانی  ، اتاق فکر، طوفان مغزی، روند جهانی، ساختار سازمانی، اساسنامه سازمانی. رابطه میان پژوهش وآینده سازمان ، دانشگاه و تفکر ، لازم اتاق فکر، ایده ، خلاقیت در فکر،تانک فکری، اندیشکده ، تصمیم گیری و تصمیم سازی ،ایران ، آمریکا، دولت و اتاق فکر ، رشد و پرورش،تولیدات اتاق فکر

.






تاریخ : یکشنبه 91/9/12 | 6:22 عصر | نویسنده : طاها تهرانی | نظرات ()
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.