• وبلاگ : پاتوق دوستان
  • يادداشت : جاذبه هاي سحرآميز روستاي رودخانه سادات + تصاوير
  • نظرات : 1 خصوصي ، 19 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    نان و ربا
    زندگي را ، نخ به نخ
    دود كرده بود
    خاكستر حادثه هاش برزمين،
    نان و ربا مي خورد پيرمرد
    نان و زمين هم گاهي ،
    انگشتانش را مي ليسيد
    و مي گفت : الهي شكر!
    دندان هايش اسكناس را مي جويد
    سه چهار تا كركس
    هر روز دور سرش مي چرخيدند!
    آخرين نخ هاي زندگي را
    دود مي كرد
    وكركس ها
    در انتظار آخرين پلك هاي پيرمرد!
    ميلادنوربرشمامبارکباد