او با ما نیست!
بدون هیچ توضیحی و استدلال و بحثی میگویم : او با ما نیست !
و در آخر بار دیگر هشدار رهبری در مورد اعتماد به دولت آمریکا را به دولت تدبیر و امید یادآوری میکنم:
هر ملتی به آمریکا اعتماد کرد ضربه خورد ؛ حتی آن کسانی که دوست امریکا بودند. امام خامنه ای مد ضله العالی
رفقای گلم، سلام، میلاد حضرت نور، حضرت زهرا سلام الله علیها و روز مادرو بهتون تبریک میگم. یادش بخیر، یادمه کوچیک که بودم به مادرم می گفتم: مامان چادر نمازت بوی بهشت میده. دوست داشتم دستشو ببوسم ولی یبار خودمو شکستمو برای تشکر ازش کف پاشو بوسیدم. مامانم منو بغل کرد و با هم گریه کردیم. خدا تو زندگی بهم خیلی خیر داده، همشم حس می کنم به خاطر ارادتم به مادر همه ی امت اسلام، حضرت مادر، حضرت زهرا سلام الله علیها و مامانمه، دوستای گلم قدر پدر مادرامونو بدونیم، دستشونو ببوسیم.
روزی می رسد که فقط تو میمانی و او...
و همان لحظه است که میفهمی
از اولش هم باید فقط او را دوست میداشتی و بــس .... !
---
یا حبیب من تحبب الیک...
مقصد دور نیست از همین الان شروع کن
سلام ، مرزبانان ما بالاخره بعد از رایزنی های مداوم و صد البته با دلسوزی دولت کریمه بعد از چند ماه که خیلی هم دیر گذشت ، آزاد شدند. حالا ما کار نداریم کار دولت بود یا مردم یا علماء یا گروهک موصوف دید بخاری از هیچ کس بلند نمیشه و این گروگان ها هم رو دستش خرج گذاشتن ، ولشون کردند.
حالا بعد از یه استقبال نصفه و نیمه و روشن نشدن تلکیف پنجمین نفر ؟!! همه ترازوی عدالت برداشته و با صدای بلند دم از مقررات می زنند که چی ؟ این مرزبانان در خواب دستگیر شدند و آبروی مملکت رو بردند و باید تنبیه بشند و دادگاه برند و ...
آقا شما آخر عدالت ، شما دلسوز مملکت ، شما همیشه بیدار
ولی برخی از مسوولین بلند بالای مملکت که تو مجلس و کمیسیون و همایش و ... همیشه خوابند ، اینها مستحق تنبیه و دادگاه نیستند ؟ اینها آبروی مملکت رو توی دنیا نمی برند ؟قضاوت با خودتون ......
یکی نیست که بگه ....
مگه ، خواب با خواب ، فرق داره ؟
معنای این جمله چیست که می گوید"بعضی از مشکلات راه حل های ساده ای دارند؟" این جمله به این معناست که به احتمال قریب به یقین می دانی که چه کار باید بکنی، یا می توانی به راحتی راه حلش را پیدا کنی؛ یعنی به جواب پیچیده ای نیاز نداری.
برای مثال: راه حل کاهش وزن، ساده است. تنها دو مورد را نیاز داری که بدانی و اغلب مردم آنها را می دانند؛ کمتر بخور و بیشتر ورزش کن. ساده تر از این هم می تواند باشد؟
آیا تا به حال سعی کرده ای این دو مورد را انجام بدهی؟سعی کرده ای تا از این راه حل ساده برای کاهش وزن استفاده کنی؟
اگر اینطور باشد، احتمالاً متوجه شده ای که عمل کردن به آن خیلی سخت است.متوجه شده ای که "ساده" و "آسان" شبیه هم نیستند. سادگی به آسانی فهمیده می شوداما به آسانی نمی توان انجامش داد. حقیقتاً زندگی راه حل های ساده ی بسیاری در درون خود دارد. نیاز داری که سیگار را ترک کنی؟ساده است؛ همیشه از پله ها برو.نیاز به آرامش داری؟ بنشین و نفیس عمیق بکش.
حل مسائل زندگی این پیام را دارد که تو نیازمند تغییر هستی و مشکل اساسی در تغییر "ندانستن" نیست بلکه "انجام ندادن" است. برای تغییر باید عمل کنی و کار متفاوتی انجام بدهی. فهمیدن به تنهایی کافی نیست. بخش دشوار کار، عمل کردن است و جایی خودش را نشان می دهد که باید از روی نظم رفتار کنی. همان طور که در تبلیغ کفش ورزشی می گوید، "فقط عمل کن"به چه چیزی نیاز داری؟ تلاش روزانه هدفمند.
یک روز صبح وقتی از خواب بیدار شدی، روی هدفت تمرکز کن و برای تغییر گام اول را آغاز کن.بعد در تمام طول روز آن را انجام بده؛ هر روز ، تا هدف مورد نظر بدست آید. این تلاش باید آگاهانه باشد. به این معنا که باید در طی فرآیند به مشاهده ی خودت بنشینی و زمانی که از تکلیف دور شدی ( آن طور که مدنظرت است) تنها کاری که انجام می دهی این است که به عقب برمی گردی و خود را مجدداً در فرآیند و مسیر تغییر قرار دهی. اگر از هدف دور شوی ولی برگشت مناسبی داشته باشی سرانجام به آن دست پیدا می کنی.
این فرآیند بسیار شبیه هدایت هواپیما بدون خلبان عمل می کند.هدایت گر خودکار هواپیما به سوی هدف برنامه ریزی شده است. اگر هواپیما در حین پرواز به سمت راست متمایل شود، هدایتگر خیلی سریع "خود- اصلاحی" انجام می دهد. در طی فرایند پیوسته ی برگشت به سوی هدف، سرانجام هواپیما به هدف خود می رسد؛ حتی اگر نود درصد از را خارج از مسیر قرار گرفته باشد. شما نیز می توانید به هدف خود برسید اگر چه به طور مکرر از مسیر خارج شوید؛ و به این شرط که خود را ارزیابی کرده و "خود اصلاحی" را انجام دهید.
حل مسائل زندگی مستلزم تلاش در کنار " خود اصلاحی" است، توجه به این نکته حائز اهمیت است که این روند، در جهت "خود اصلاحی" است، نه "خود ـ انتقاد گری" اطلاعات را برای ربودن انرژی شما و توقف فرآیند تغییر به کار می برد.
بنابراین، دفعه ی بعد که از هدف دور شدی، شیرینی یا کیک خوردی یا سیگار روشن کردی، در دام "خود انتقاد ـ گری" منفی گرفتار نشو. چرا که آن فقط تو را آشفته و بی رغبت می کند. به جای آن مجدداً خیلی راحت، روی هدف تمرکز کن و دوباره شروع کن.
به دفعات کافی شروع کن؛ آنگاه موفق خواهی بود.
همواره، زمانی که در زندگی با مشکلی روبرو می شوی، دقت کن که راه حل ساده است، ببین می دانی چکار باید بکنی. اگر می دانی پس" فقط عمل کن"
امروز میخواهم چند خطی در خصوص قلمروهای چهارگانه هر فرد صحبت کنم .امیدوارم مثمر ثمر واقع شود .دوستان گاهی بخش های مختلف زندگی از هم می پاشد و ما مجبوریم تکه های از هم گسیخته را دوباره در کنار هم قرار دهیم. وقتی زندگی آسیب می بیند، ما می خواهیم آن را به خوبی به حالت قبل درآوریم. در چنین شرایطی اغلب به جستجوی مداوا هستیم.مداوا یعنی ریشه کن کردن مشکل به گونه ای که دیگر وجود نداشته باشد. در واقع گاهی می توانیم مشکلات مان را به شکل قطعی مداوا کنیم و گاهی اوقات هم نمی توانیم. اگر به طور قطعی نتوانیم مشکل مان را مداوا کنیم، شاید بتوانیم " بهبودی" حاصل کنیم.
" مداوا" و "بهبودی" از یکدیگر متفاوتند. بهبودی یا التیام یافتن، یک امر کلی است و اساساً فرآیندی روانشناختی و معنوی است. بهبودی زمانی رخ می دهد که ما واقعیت موجود را بپذیریم و زندگی را با تمام ظرفیتش تجربه کنیم.برخی از افراد هستند که با درد و عذاب جسمی زیادی زندگی میکنند، ولی ادعا می کنند که زندگی شان از زمانی که آموخته اند چطور با سعه ی صدر و به طور محبت آمیز با خود و دیگران رفتار کنند، به طور مثبتی تغییر یافته است. آنها با این نگرش جدید، در شخصیت و سبک زندگی شان تغییرات اساسی ایجاد نموده و به سوی یکپارچگی حرکت کرده اند. ادامه مطلب...
اول باید بدانی که چه چیزی را می خواهی تغییر دهی.همین الان قلم و کاغذی را بردارید و آرمان ها و آرزوهای خود را روی آن بنویسید نوشتن آرمان ها نیمی از راه رسیدن به هدف هایتان می باشد این را مطمئنم که شما که شما عزیزان با گذشت زمان آرمان های خود را فراموش می کنید اما آن را با نوشتن به بند می کشید که هر بار با دیدن آن در شما انگیزه ایجاد می کند.
این نکته را فراموش نکنید ،آرمان یا هدفی قابل دسترسی است که تمام وجودتان برای آن پر بکشد .
بنابراین هرچه را که در مورد خودت دوست نداری یا برایت دردسر ساز است پیدا کن.مورد انتخابی باید چیزی باشد که برای تو نسبت به بقیه موارد حیاتی تر است. شاید آدمی هستی که بیش از حد از دیگران انتقاد می کنی یا ممکن است خیلی آدم منفعلی باشی و نتوانی به دیگران "نه" بگویی یا جواب رد بدهی. شاید از ورزش کردن اجتناب می کنی. با این که خیلی کار می کنی و نمی توانی آرام بنشینی.
وقتی فهمیدی که چه چیزی می خواهی تغییر دهی، خودت را طی یک روز عادی مورد مشاهده قرار بده. مشاهده کردن، نوعی "درون نگری" است. درون نگری یعنی به تماشا نشستن کارهایی که انجام داده ای و از خود بپرسی که چرا آن را انجام داده ام؟ درون نگری یعنی فکر کردن در مورد خود و به اصطلاح در حین انجام عمل مچ خود را گرفتن.
این فرایند می تواند خطرناک باشد.ممکن است خیلی بیشتر از آن چه می خواستی، در مورد خودت بفهمی. تو باید چیزهایی را در مورد خودت یاد بگیری که استرس زا و ناراحت کننده اند.وقتی در مورد خود به بینشی دست پیدا کردی، رها کردن آن بسیار دشوار است. شناخت و بینش بدست آمده تغییر دادن تو را آغاز می کنند.توماس من معتقد است که اولین گام برای تغییر و دگرگونی اساسی " درون نگری" است... بعد از شناخت خود، هیچکس نمی تواند همانی که بوده است باقی بماند.بنابراین هرروز برای تغییر رفتاری را انتخاب کن و بعد به نظاره ی خودت بنشین. خیلی زود صدایی که با تو حرف می زند، یعنی صدای وجدان را خواهی شنید که چیزی شبیه این را می گوید: ببین، دوباره آن رفتار را انجام دادی؛ همین الان به او انتقاد کردی؛ وقتی که باید می گفتی "نه" گفتی "آره"؛ در حالی که می توانستی از پله ها بالا بروی با آسانسور رفتی.
شنیدن صدای گفت و گویی مشابه جملات بالا، نشان دهنده ی خبر خوبی است و باید آن را به فال نیک گرفت؛ چون نشان می دهد که در حال پیشرفت هستی. پیش از این همواره کار یکسانی را تکرار می کردی چون فکر می کردی که اشکالی ندارد؛ آن موقع حتی تشخیص هم نمی دادی که این رفتار می تواندیک مشکل باشد. حالا بعد از انجام عمل مچ خودت را می گیری.آگاهی ات نسبت به خودت بیشتر شده است.
مشاهده ی خود را ادامه بده، خیلی زود صدایی می شنوی که می گوید: " داری دوباره اونو انجام می دی." خودت را در حین انجام عمل، غافلگیر می کنی، اما نه به موقع که اساساً انجام آن را متوقف کنی. هنوز به طور خودکار عمل می کنی، اما پیشرفت بهتری داری.هرچه بیشتر به مشاهده و نظارت بر خود بپردازی، صدای درونی می گوید: "مراقب باش! داری آن رفتار را انجام می دهی."و دوباره انجامش می دهی. در عمل خیلی سریع تر مچ خودت را می گیری. نسبت به آنچه که انجام می دهی آگاه تر شده ای و برای تغییر نیروی فزاینده ای به کار می بری.
سرانجام صدا می گوید:" داری آن رفتار را انجام می دهی." اما تو این کار را نمی کنی. تو به انتخاب دیگری دست می زنی. به قدر کافی آموخته ای که پیش از عمل مچ خودت را بگیری،مدتی طولانی نیست که به طریقه ی خودکار پاسخ می دهی، اما می توانی برای آنچه می خواهی در این موقعیت خاص انجام دهی، دست به انتخابی معنادار بزنی. کنترل بیشتری بر خودت داری و می توانی رفتار مشکل ساز را کنار بگذاری.
به محض این که خود و رفتار دردسر سازت را درک کنی،می توانی رشد کنی و به فردی پخته تر تبدیل شوی که به الگوهای کهنه قبلی برنمی گردد.
هر وقت تغییری را به طور موفقیت آمیزی ایجاد کردی، دنبال مسئله ی جدیدی باش و مجدداً در یک روز عادی به مشاهده ی خود بنشین. خیلی زود دوباره آن صدا را می شنوی و او تو را به سوی تغییر بیشتر راهنمایی می کند. ادامه دارد ....
خوشحال میشم تا قبل از ارائه گام دوم نقاط ضعف این پست رو بگید......
ایران و تهران، پرسرچ ترین کلمات ویکیپدیای فارسی
کلمات کلیدی پر جستجو در بین ایرانیان
طبقه بندی تیپ های شخصیتی افراد سلطه جو
حدیث درباره فضیلت ثواب گفتن ذکر الحمدلله کما هو اهله :
ناو
یث
روزی از دانشمندی ریاضیدان نظرش را درباره زن و مرد پرسیدند
خدایا ....