پاکستان یکی از مراکز مهم علمی و فرهنگی مسلمانان اهل سنت به شمار میرود و طی دو دهه اخیر رفته رفته بر اهمیت آن افزوده شده و طی سالهای اخیر به طور جدی جایگزین مراکز دینی عربستان و مصر گردیده است و امروزه پایگاه دو جریان بسیار عظیم معرفتی و فکری در میان اهل سنت یعنی مکتب حوزویان دیوبند و جماعت تبلیغی در هند و پاکستاناست که لاهور همه ساله مرکز اجتماعی عظیم و گردهمایی سالیانه صدها هزار نفر مبلغ دینیاز کشورهای اسلامی است که پس از اجتماع سالیانه حج، بزرگترین اجتماع اسلامی به شمارمیرود و اهل سنت ایران نیز با برخورداری از هر دو جریان قدرتمند دارای ارتباط بسیارمؤثر و نزدیکی با این مراکز هستند، به طوری که مرز شرقی ایران و پاکستان معبر اصلی اینمراودات است. نزدیکیهای قومی و مذهبی میان ساکنان استان سیستان و بلوچستان با بلوچستانپاکستان از یک سو و نزدیکی جدی، مکتبی و روابط گسترده عاطفی با رهبران طالبان از سویدیگر، نگرانیهای زیادی نسبت به انتقال بحرانهای ناشی از این پدیده به داخل ایرانایجاد نموده و حتی ابزاری برای فشار آمریکا و انگلیس به بهانه حضور نیروهای القاعدهاز طریق مرزهای شرقی ایجاد نموده است(میرزایی،1388: 93-92). موضوع مهم دیگری که درتوسعه و رشد سلفیگری در پاکستان، علاوه بر اشغال افغانستان به وسیله روسها تأثیرگذاربوده، پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس جمهوری اسلامی ایران براساس آموزههای فقهی تشیعاست. اگر این واقعیت تاریخی را در نظر بگیریم که سلفیگری و شیعه از همان آغاز نگاهیخصمانه به یکدیگر داشتهاند، میتوان پذیرفت پیروزی انقلاب اسلامی بر مبنای فلسفه تشیعبا واکنش منفی بخشهایی از جهان عرب مواجه شد. علاوه بر این، انقلاب اسلامی ایران درعمل موجب رقابتهای سیاسی در دنیای عرب شد و باعث احیای مراسم و شعائری میشد که ازنظر وهابیت بدعت در دین به حساب میآمد؛ از جمله زیارت قبور ائمه، توسل و شفاعت ازپیامبر و بزرگان دینی. از قضا همزمانی پیروزی انقلاب اسلامی در ایران با اشغال افغانستانخطر را آن گونه که جهادگران سلفی تصور میکردند، افزایش داد. نتیجه این وضعیت بروزفرقهگرایی در پاکستان بود که در قالب گروههایی مانند سپاه صحابه و لشکر جنگهوی بروزعلنی یافت و آشکارا خود را در مقابل تشیع قرار داد(ملازهی،1383: 54).
در پاکستان تقریباً هیچ فردی خود را وهابی اعلام نمیکند اما عملاً فرقههای مرتبط با آنها وجود دارند. پیروان این فرقه چندان نیستند ولی در پاکستان از تواناییهای مالی و سیاسی فراوانی برخوردارند و از جانب حکومت عربستان سعودی در همه ابعاد حمایت میشوند و از طریق ایجاد بیمارستان، مدارس و مراکز عامالمنفعه، سعی در بروز عقاید خود و جذب مردم دارند(محمدی،1386: 102). وهابیت در کشور پاکستان در مناطق سنینشین، که بیشتر از فقر رنج میبرند، سرمایهگذاری کرده و مدارس علمیهای ساخته و مبالغ هنگفتی را برای طلاب خرج میکند. وهابیت با فعالیتهای مستمر خود توانسته است در این کشور نفوذی عمیق، به خصوص در میان علمای اهل حدیث و دیوبند پیدا کند و علاوه بر آن، به وسیله آنان موفق شده در میان اهل سنت دیگر نیز تأثیراتی باقی گذارد.شعبه نظامی- سیاسی وهابی، سپاه صحابه میباشد که در میان ایالتهای مختلف پاکستان مراکزی دارند. وهابیان در این مراکز، گاهی افراد فقیر، بی سواد و متعصب را به عضویت میگیرند. ایشان دارای سه اصلاند:
1) پاکستان متعلق به اهل تسنن است،
2) شیعیان مسلمان نیستند و
3) رابطه پاکستان با ایران باید قطع شود.
در راستای این سه اصل است که ما شاهد کشتار شیعیان پاکستانی هستیم. یکی از روشهای وهابیت برای رسیدن اهداف خود، توسل به زور و برخوردهای خشن است که این اعمال را برای به انزوا کشیدن و تفرقه میان مسلمانان انجام میدهند. این اعمال وهابیون از ترس وحدت شیعه و سنی فزونی یافته و منجر به فجایع بسیاری در پاکستان؛ مانند تخریب مساجد، به آتش کشیدن قرآن، کشتار مردم، آتش زدن منازل و مزارع مردم بی دفاع شده است. این فجایع در بیشتر مناطق پاکستان به ویژه کراچی، کویته، پیشاور، پاراچنار و گگیت رواج دارد. فعالیت وهابیت در پاکستان به شکل زیر انجام میشود:
1- جذب طلاب سنی از ایالات مختلف و آموزش آنها و بکارگیری این افراد در محیطهای بومی؛
2- اعزام مبلّغ به کشورهای دیگر و مناطق به اصطلاح غیربومی، جهت تعلیم و تبلیغ افکار وهابیت؛ که از جمله آن میتوان به اجیر کردن مولویهای پاکستانی برای تبلیغ و اشاعه فرهنگ وهابیت در کشورهای همسایه اشاره نمود. برخی از مراکز و عناصر وابسته به وهابیت در پاکستان عبارتند از: رابطه العالم الاسلامی، جامعه فاروقیه کراچی، سپاه صحابه پاکستان(sap)، تشکیلات انصارالسنهالمحمدیه. در مجموع تعداد 935 مدرسه علوم دینی در چهار استان سند، بلوچستان، سرحد و پنجاب تحت سلطه فرهنگی عربستان در جهت گسترش وهابیت هستند(فلاح زاده،1385: 56). پس از استفلال پاکستان، پیروان این فرقه در کشور نوپای اسلامی به فعالیت خود ادامه دادند و سعی داشتند در سیاست کلی پاکستان نقش داشته باشند. لکن تا قبل از روی کار آمدن ضیاءالحق چندان موفقیتی نداشتند، با روی کار آمدن ضیاءالحق بر دامنه فعالیت آنان افزوده شد، ضیاءالحق که از طرفی شخصاً به دیوبندیها وابستگی داشت و از طرف دیگر از شیعیان این کشور بدلیل حمایت آنها از ذوالفقار علی بوتو کینه در دل داشت، میدان را برای فعالیت و مانور وهابیها باز گذاشت. اما یکی از حوادثی که باعث تشدید تحرکات وهابیون گردید، وقوع انقلاب اسلامی در ایران در همسایگی پاکستان بود. از آنجا که پاکستان به دلیل اشتراکات دیرینه فرهنگی و سیاسی با ایران شدیداً در معرض تأثیرات انقلاب اسلامی قرار داشت، لذا از اولین نقاطی بود که مورد توجه استکبار قرار گرفت. از سوی دیگر چون ظهور ایدئولوژی انقلاب اسلامی تمامی داعیهداران اسلام در عرصه فرهنگی را خلع سلاح کرده بود، لذا عربستان سعودی به منظور استمرار حیات سیاسی خود تمامی عوامل خود را بسیج کرد. وهابیت در پاکستان در این برهه زمانی نقش اساسی خود را ایفا کرد و ضیاءالحق با حمایت آنها شعار اسلام خواهی سر داد. از این دوران به بعد وهابیها برای به دست گرفتن قدرت در پاکستان تلاش گسترده نمودند و به ترور افراد و شخصیتها دست زدند و موجی از تفرقه و رعب و وحشت را برای مردم این کشور ایجاد نمودند. وهابیون پاکستان به یک نیروی نظامی قدرتمند مبدل شده و امنیت عمومی و منافع ایران را هراز چندگاهی با خطر جدی مواجه ساخته و می سازند(جمال،1391: 98).
ایران و تهران، پرسرچ ترین کلمات ویکیپدیای فارسی
کلمات کلیدی پر جستجو در بین ایرانیان
طبقه بندی تیپ های شخصیتی افراد سلطه جو
حدیث درباره فضیلت ثواب گفتن ذکر الحمدلله کما هو اهله :
ناو
یث
روزی از دانشمندی ریاضیدان نظرش را درباره زن و مرد پرسیدند
خدایا ....