روزی مردی هوس باز، زیبارویی را در راه دید. زیبایی دختر سبب شد که مرد به شدت عاشق و خواهان او شود. چون دختر اظهار علاقه او را شنید، خندید و به او گفت هم اکنون خواهر من از راه می رسد که بسی زیباتر از من است. مرد بوالهوس، چون سخنان دختر را شنید، وسوسه شد و به راه نگریست،اما کسی را ندید. مرد که پی به منظور دختر برده بود، از اشتباه خویش پوزش خواست. دختر بر سر او فریاد کشید وگفت: سخنان بیهوده می گویی.
نتیجه اخلاقی این داستان : عاشق راستین، تنها به معشوق خود می نگرد و تنها به او می اندیشد و دلش از غیر او فارغ است.
تاریخ : یادداشت ثابت - یکشنبه 92/3/6 | 10:18 عصر | نویسنده : طاها تهرانی | نظرات ()









لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید