آئین پر ارج اسلام، شخصیت و منزلت والای برای مقام شامخ «زن» قائل شده است و با مسائل گوناگون خرافی و اعتقادات غلط که در مورد «زن» در طول تاریخ بشریت مطرح گردیده ، مبارزه کرده و محکوم نموده است. این مهم در شرایطی به وقوع پیوست که در برخی از مکاتب بشری و آئینهای ساختگی، به شدت زنان را تحقیر میکردند و آنان را طفیلی وجود «مردان» قلمداد مینمودند . زنان همواره و به ویژه قبل از ظهور اسلام، از یک وضعیت نامطلوب برخوردار بودند، اما با ظهور دین اسلام حقوق و شخصیت و کرامت انسانی و هویت واقعی خود را پیدا کردند و در سآیه سار اسلام ، به ایمان والا دست یازیدند و در پرتو عفاف و پاکدامنی و شکیبایی و ثبات قدم و سایر فضائل پسندیدهی اخلاقی به کمالات عالیهی انسانی نائل آمدند .
زن در گذر تاریخ:
جهت مقایسهی جایگاه زن پیش از ظهور اسلام، با آن کرامتی که اسلام به زن بخشیده لازم است شمه ای از آن وضعیت اسفبار، را فهرست وار بیان کنیم. این طور نبود که آدمیان نو سنگی نخست، تنها به کشاورزی بپردازند و بعد هم ساکن شوند، شاید نخست، زنان به گردآوری تخم گیاهان وحشی پرداختند و سپس پارهای زمین را کشت کردند و مردان نیز به کار نخجیر می پرداختند. بعدها ایشان ساکن شدند. در روزگار شکار، بیشتر کارهای پر رنج - شاید به غیر از شکار کردن - را بر دوش زنان میگذاشتند. مردان آن روزگار جوانمردی و غیرت پهلوانی نداشتند. خطر، هنگامی که گروهی نقل مکان می کردند، زنان و دختران اثاثها را جا به جا میکردند و مردان جز حمل سلاح و کسب آمادگی برای روبهرو شدن با خطر، دست به کاری نمی زدند. نگهداری کودکان هنوز کاملاً بر عهده ی زنان بود. بعضی چنین اندیشیده اند که زنها کشاورزی را آغاز کردند . این سخن چه بسا درست باشد. گردآوری تخم سبزی و تهیهی خوراکی بر عهدهی زنان گذاشته شده بود و مردان به شکار میپرداختند. در بیشتر قبایل اولیه، وضع زن چندان با بردگی فاصله نداشت. حقیقت امر این است که زیادتر بودن حس همکاری زن، در تغییر وضع اجتماعی او بیشتر موثر بوده است تا تربیت فرهنگی مردان و ملاحظهی جهات اخلاقی. به اقرب احتمال، زن، سبب ترقی فن دوخت و دوز و نساجی، کوزهگری و سبدبافی، درودگری، خانهسازی شده است. و به اهلی کردن حیوان پرداخت و سرپرستی عمل کشاورزی را خود در دست گرفت. ظهور خانوادهی پدر شاهی، ضربت محکمی برای از بین بردن موقعیت زن به شمار میرود . از این به بعد، زن و فرزندانش به عنوان مملوک پدر یا برادر بزرگ قرار گرفتند و پس از آنان، زن به اختیار شوهرش درآمد. برای زناشویی ، همان گونه که غلام و کنیز را در بازار میخریدند، زن را نیز میخریدند. هنگام وفات شوهر، زن نیز مانند انواع دیگر دارایی وی، به میراث میرفت. در بعضی نقاط مانند گینهی جدید و جزایر سلیمان و فیجی و هندوستان و ... ، زن را خفه میکردند و با شوی مرده در گور میگذاشتند یا از وی میخواستند که خود را بکشد تا در حیات آن جهانی به خدمت شوهر قیام کند. در چنین خانوادههایی پدر خانوادهه حق داشت که با زن و فرزندان خود هرچه میخواهد بکند: آنان را بفروشد، یا کرآیه دهد و .... همه جا در روی زمین ارزش زندگی زن کمتر از مرد بوده و چون زنان دختر میآورده اند.جشنی، نظیر جشنی که برای تولد پسران گرفته میشد، در کار نبوده است . مادرها احیاناً دختران خود را میکشتهاند تا آنان را از بدبختی برهانند.
زن در بابل قدیم :
مرد میتوانست زن خود را طلاق دهد و تنها کاری که میکرد آن بود که جهیزیهی زن را به وی باز گرداند و به او بگوید: « تو زن من نیستی » ولی اگر زنی به شوی خود میگفت: « تو شوهر من نیستی » واجب بود که با غرق کردن وی را بکشند. نازایی ، زنا دادن ، ناسازگاری با شوهر ، بد اداره کردن خانه، همگی از چیزهایی بودند که برحسب قانون ، طلاق دادن زن را مجاز میساخت . هرودت گفته است : « بابلیان هنگام محاصره ، زنان خود را خفه میکنند تا در آذوقه صرفهجویی شود». به طور کلی وضع زن در بابل، پستتر از وضعیت زن در مصر، و وضعی که زنان رومی پس از آن پیدا کردند ، بود ولی از موقعیت زن در یونان قدیم ، یا در اروپا و قرون وسطی بدتر نبود ...
زن در هند باستان:
در این جامعه نیز همانند جوامع دیگر جهان، از احترام، استقلال، شخصیت و مقام والای زن خبری نیست. زن در همهی عمر تحت سرپرستی پدر، شوهر یا پسر بوده بلکه شوهر بهسان خدای او بوده است . و زن هنگام خواب پای او را باید بوسه می زد. زن را روح گنهکاری می پنداشتند که در قالب او نمود پیدا میکرد و «تناسخ » را باور داشتند. اورا دروازهی جهنم پنداشته، و دانش را برای او، همچون قرار دادن شمشیر در کف میمون مست تلقی میکردند. بنا به اظهار خانم «ایندرا» در کتاب خود وضع زن در مهاباراتا « بعضی از اقوام هند، خلقت زن را اشتباه دوم خدایان خود میدانستند، و آنها را «طوق لعنت» صدا میزدند » . حق حیات، پس از مرگ شوهر، از او سلب شده و با طرح قانون پلید « ساتی » اضطرابات روحی بر وجود او سآیه افکنده بود. او باور داشت که پس از فوت همسر باید سوزانده شود . در ایالت « مارتا » سی زن باقی ماندند. دو نفر از مردان نامدار مردند. و دیگری سیزده زن داشت. طبق قانون ساتی 29نفر از اینها زنده زنده خود را به آتش میکشند. و یکی پس از وضع حمل، خود را در آتش جهالت نیاکان به خاکستر مبدل میسازد.
زن در مصر قدیم:
اگر در آداب دفن مصریان تتبع شود و بخواهند به آغاز آن برسند ، ناچار باید چنان باشد که سلاحها و افزار کار مرده جنگجو را با وی به خاک بسپارند یا چنان باشد که رسم «ساتی» را مانند آنچه در نزد هندوان مرسوم است ، معمول دارند و زنان و بندگان مرد را نیز با او در گور کنند که پس از مرگ به خدمت وی کمر بندند . چون در عملی کردن این رسم ، سختی و مشقت فراوانی برای زنان وجود داشت، مصریان تصویرها و مجسمههای کوچکی از زنان و غلامان و ملزومات دیگر میساختند و به جای آنان در گور مینهادند. در برخی از منابع نیز آمده است که هرگاه آب رود نیل کم می شد ، دختری را زینت کرده در میان رود غرق میساختند تا آب آن وفور یابد.
زن در یونان:
در دولت شهرهای یونان تعداد زیادی غلام بودند که به هیچ وجه حق شرکت در امور دولتی را نداشتند . برای زنان نیز حقی وجود نداشت دختر در اندرون به سر میبرد، تعلیم مختصری میگرفت و جز آواز، پخت و پز و دوخت و دوز چیزی نمیآموخت. چون به سن ازدواج می رسید پدر همسری را پدر بدون مشورت با او اختیار مینمود . گزنفون نصایحی را که شوهر به زن خود میدهد چنین روآیت میکند: « نجابت زن در خانه نشستن است نه بیرون رفتن ولی روسیاهی مرد از دنبال کار نرفتن است و در خانه ماندن . پس تو بایستی در خانه بمانی ....
زن در روم:
خانواده شکل منظم و استواری نداشت و پدر مالک همسر و فرزندان خویش بود پدردر خانواده حاکم مطلق بود. هرگاه زن یا فرزندش مرتکب جنآیتی میشدند میتوانست آنها را محکوم باعدام کند . یکی از رومیان قرن دوم قبل از میلاد« کاتن » سانسور مشهور میگوید: « شوهر بر زن خود حاکم است و اختیاراتش را حدی نیست ، هرچه بخواهد می تواند بکند اگر از زن خطائی سر بزند او را جزا میدهد ... اقتدار پدر بدیهی و مادر خانواده مطیع و منقاد او . برطبق قانون، یک نفر بر مشار الیها قیمومیت داشت ، معمولا شوهر والی در صورت بیوه، بودن پسر بزرگ قیم وی میشد . بنابراین جامعهی رومی به رشد و بلوغ زن معتقد نبود. در اثر گذشت زمان ذلت و اسارت سابق وی به تدریج رو به بهبودی گذاشت و در اواخر با شوهر خود مساوی بود.
زن در روسیه:
« کوتی شی خین » روسی در کتاب خود، جزئیات غمباری از عادات طبقات بالا ذکر میکند. مثلاً شوهرانی که زنان خود را کتک زده میخواهند رهایشان کنند ، آنان را وادار به ترک دنیا مینمایند .در روسیهی قدیم ، هنگامی که پدری دختر خود را به خانهی شوهر میفرستاد ، او را آهسته با تازیانهای می زد و پس از آن ، تازیانه را به داماد خود میداده است تا بدین ترتیب نشان دهد که تنبیهات لازم از این به بعد به دست کسی اجرا خواهد شد که جوانتر و نیرومندتر است.
زن در ایران باستان:
در دوره پارتها مجازات خیانت زن به شوهر خیلی سخت بود و مرد حق کشتن زن را داشته. دیگر اینکه اگر کسی مرتکب عمل شنیعی. برضد طبیعت میشد بایستی خودکشی میکرد و در این باب پارتیها به اندازهای سختگیر بودند که هیچ استثنائی را روا نمیداشتند. مقام زنها نزد پارتها پستتر از مقام آنها نزد مادها و پارسها بوده. یکی از خصائص دورهی اشکانی، عدم مداخلهی زنها در امور دولتی است. بعضی از مورخین خارجی ازدواج شاهان اشکانی با و خویشان نزدیک را با نهآیت نفرت ذکر میکنند. چنین نسبتی را نیز هرودوت به کمبوجیه و پلوتارک به اردشیر دوم هخامنشی دادهاند . در منابع آمده است که کمبوجیه خواهر خود رکسانا را که زن او نیز بوده بکشت. حقیقت مساله این است که ازدواج با اقربای خیلی نزدیک، در ایران قدیم موسوم به « خوتک دس » و پسندیده بود و ظاهراً جهت آن را فقط پاکی نژاد قرار میدادند ولی معلوم است که رزدشتیهای بعدی، آن را مثل سایر ملل، فوق العاده مذموم دانستهاند. اصل تعداد زوجات، اساس تشکیل خانواده به شمار میرفت. در عمل، عدهی زنانی که مرد میتوانست داشته باشد ، به نسبت استطاعت او بود. ظاهراً مردمان کم بضاعت بیش از یک زن نداشتند. رئیس خانه ( کذگ خوذای = کدخدا) از حق ریاست دودمان بهرهمند بود. یکی از زنان را سوگلی و صاحب حقوق کامله « پادشاه زن» یا « زن ممتازه » میخواندند. از او پایینتر، زنی بود که عنوان خدمتکاری داشت و او را « زن خدمتکار» میگفتند. حقوق این دو نوع زوجه مختلف بود. ظاهراً کنیزان زرخرید و زنان اسیر جزء طبقهی « چاکر زن» بودهاند. زوجههایی که عنوان چاکر زن داشتهاند ، فقط اولاد ذکورشان در خانوادهی پدری پذیرفته میشده است
زن در میان اعراب:
زن در میان اعراب، از حقوق و شخصیتی انسانی برخوردار نبود و همانند کالا به او مینگریستند و بنا بر عادات غلط که ریشه در تقلید از نیاکان جاهلی داشت، برخی از قبایل دختران را زنده به گور دختران می کردند عرب بدوی به هیچ وجه نیازهای روحی و جسمی زن را درک نمیکرد و به واسطهی جهالت و نادانی، به نقش سازندهی زنان در تربیت و آموزش فرزندان خود توجه نداشت و تنها او را کنیز خود میدانست. اعراب بادیهنشین به سبب ناتوانی زن در پیکارهای قبیلهای و یا احتمال به اسارت در آمدن او، وجودش را موجب خواری میدانستند با توجه به آیت قران موقعیت زنان در عصر جاهلیت بر ما روشن میگردد. قرآن میفرماید: « و هنگامی که یکی از آنها را به فرزند دختر مژده دهند از شدت غم و اندوه رخسارش سیاه شده، سخت دلتنگ میشود و از این ننگ روی از قوم خود پنهان میدارد و به فکر فرو میرود که ایا آن دختر را با ذلت نگهدارد یا زنده به خاک گور کند. آگاه باشید که آنها بسیار بد میکنند. همچنین در قرآن آمده : « و هنگامی که از دختران زنده به گور شده باز پرسند که به کدامین گناه کشته شدند.» (در توصیف صحنههای قیامت آمده است) از محدودیتهایی که برخی اعراب در مورد زنان تحمیل میکردند قاعدهی « ظهار» بود. مرد جاهلی انصراف خود را از ادامهی زوجیت به اظهار که شدیدتر از طلاق بود، اعلام میکرد و میگفت : « ظهرک کظهرامی» کنآیه از این که تو به جای مادرم هستی. خداوند میفرماید : ... «آنها سخنی منکر و زشت و باطل میگویند و خداوند بخشنده و آمرزنده است.»
موقعیت زن در انقلاب صنعتی:
انقلاب صنعتی از انگلستان آغاز شد و سپس در دیگر نقاط جهان گسترش یافت ... انقلاب صنعتی موجب پیدایش طبقهی سرمآیهداران صنعتی شد و ثروت این گروه را فوق العاده افزایش داد ... کارگران ساده با مزد اندک، در کارخانجات به کار گرفته شدند. به جز مردان ، زنان و کودکان نیز بخش اعظم گارگران را تشکیل میدادند. زنان برای کار در کارخانجات ریسندگی و بافندگی توانایی و مهارت بیشتری داشتند. به علاوه به زنان و کودکان مزد کمتری داده می شد. از آنجا که سطح دستمزدها به مراتب کندتر از سطح نرخها بالا میرفت، کارگران برای گذراندن امر معاش خویش دچار مشکل میشد و زندگی آنان هر روز فلاکت بارتر میگردید. در حقیقت رونق صنعت، با فقیر نگه داشتن کارگران صورت می گرفت . ساعات کار نیز بسیار طولانی بود. محیط کار غیر بهداشتی و کار با دستگاهها بسیار آزاردهنده ، خستهکننده و خطرناک بود. سخت ترین کارها ، استخراج در معادن آهن و زغال سنگ بود. در این معادن و در تونل های خطرناک آن ، زنان و کودکان با شرایط رقت باری کار میکردند. هر گونه کوتاهی در انجام وظایف نیز تنبیهات سختی را به دنبال داشت. ... به کار واداشتن زنان و اطفال، وسیلهی تعدیات و اعمال زشت شده بود. مثلاً در « سنت ماری اومین » واقع در ناحیهای « وسر» در کارخانههای نساجی ، کلافهای نخ را بچههای چهار، پنج ساله باز میکردند. و از قرار گفتهی لوئی بلان، در سال 1847م مزد زنان روزانه به چهل وپنج سانتیم رسیده بود. در نتیجهی این وضعیت میزان متوفیات در نواحی کارگری وحشتناک میشد، چنانکه در «مولهوس» عمر متوسط کارگرهای کارخانه بیست و پنج سال و برای سایر سکنه سی و شش سال بود. هدف و نیت نوآوران انقلاب تکنولوژی و اقتصادی، احتیاجات جمعی و عمومی را در بر نمیگرفت، هدف آنها فقط سود بری و انتفاع شخصی بود. با توجه به آنچه گفته شد نکاتی در ذهن متبادر میگردد. در حالی که ازیک سو در اکثر نقاط جهان نسبت به مسائل حقوقی زنان بیتوجهی و به شخصیت آنها توهین میشد ، و از دوم سو آنها را در ردیف حیوانات معامله و خرید و فروش ، و یا در صحاری عربستان زنده به گور میکردند، و یا از آنان بارکشی و بیگاری میگرفتند و از سوم سو نسبت به عواطف انسانی و مادرانه و نقش تربیتی زن در کانون خانواده، بیمهری میورزیدند و از چهارم سو او را به عنوان کالایی بی ارزش تلقی و از ارث و میراث و علم و دانش محروم میکردند و از پنجم سو موقعیت اجتماعی او را نادیده گرفته، مورد آزار و اذیت و شکنجهی جسمی و روحی قرار میدادند و... در این جایگاه ناعادلانه که برای زن در اکثر ملل ایجاد شده بود جز اجحاف و ظلم و ستم و تحقیر شخصیت اجتماعی و فرهنگی و اخلاقی و متلاشی کردن کانون خانواده ها و بهره وری تبلیغاتی و سودجویی از آنان چیزی به ارمغان نیاورد. تا اینکه « زن» منزلت و جایگاه حقیقی ، توام با عدالت و محبت و تکریم شخصیت را در آئین پر ارج « اسلام » به دست آورد.
زن از منظر اسلام:
اسلام، آفرینش زن را از نشانههای خداوند متعال معرفی کرده است. در قرآن آمده : « و از نشانههای او اینکه همسرانی از جنس خود شما برای شما آفرید ، تا درکنار آنها آرامش یابید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد، در این نشانههائی است برای گروهی که تفکر میکنند. » ( سوره روم آیه 21) در این آیه، خداوند هدف ازدواج را سکونت و آرامش قرار داده است. این آرامش از اینجا ناشی میشود که این دو جنس مکمل یکدیگر و مآیهی شکوفائی و نشاط و پرورش یکدیگر هستند. به طوری که هر یک بدون دیگری ناقص است و طبیعی است که میان یک موجود و مکمل وجود او چنین جاذبهی نیرومندی وجود داشته باشد. اسلام نگاهی توام با احترام به زنان دارد. تعبیراتی که از زنان در قرآن کریم ارائه میشود مثل توصفات مردان محترمانه است، مانند: « به مردان مومن بگو چشمان خود را کنترل کنند» در مورد زنان میفرماید: « به زنان با ایمان بگو چشمان خود را کنترل کنند»
نقش زنان در پیشبرد و ترویج و توسعه ی اهداف اسلامی
زنان در مواقع حساس، به سهم خود، در پیشبرد اهداف اسلامی موثر بودهاند. آنها همراه مردان در برابر دشمن ایستادگی میکردند، به عنوان نمونه در غزوهی اُحُد چهارده نفر از زنان مسلمان از جمله حضرت زهرا (س)، حضور داشتند و آب و غذا به جنگجویان میرساندند و مجروحان را معالجه میکردند. یکی از زنان شجاع در نبرد « احد » « ام عماره» نسیبه، دختر کعب بود که به همراه شوهر و پسرش در جنگ شرکت داشت . وی پس از فرار مسلمانان شمشیر به دست گرفت و از رسول الله (ص) حفاظت کرد و در نتیجه دوازده زخم نیزه و شمشیر برداشت. بانویی به نام «رفیده» در جنگ خندق به دستور پیامبر(ص) پرستاری از مجروحان را به عهده داشت. حضرت زهرا (س) در هنگام غصب و تصرف فدک، در زمان خلیفهی اول همراه زنان بنیهاشم به مسجد آمد . ابوبکر با گروهی از مهاجران و انصار نشسته بودند. آه سوزان و دردناک دخت پیامبر(ص) جمعیت را متاثر ساخت . خدای را سپاس گفت و به یگانگی او و رسالت رسول خدا (ص) گواهی داد و همه را به حفظ قرآن ، که امانت بزرگ الهی است ، سفارش کرد... نقش مهم علی (ع) در دفاع از اسلام و پیامبراکرم (ص) را یادآور شد. و در انتقاد از بی وفایی مردم فرمود : «شما آنقدر صبر نکردید که بحران فروکش کند و اندکی از مصیبت بگذرد. شتابان فتنه را دامن زدید، شعلههای اخلال و فساد را برافروختید، احکام و سنن پیامبر(ص) را ترک کردید و به اهل بیت و خانوادهاش ستم و خیانت روا داشتید... بارزترین بعد زندگی حضرت زینب(ص) ، همان پاسداری از فرهنگ عاشورا بود که با خطابههایش ، پیام خون امام حسین (ع) را به جهانیان رساند. زینب (س) هم دختر شهید بود ، هم خواهر شهید ، هم مادر شهید ، هم عمهی شهید. پس از عاشورا و در سفر اسارت ، در کوفه و دمشق، خطابههای آتشینی ایراد کرد و رمز بقای حماسهی کربلا و بیداری مردم گشت. وی به« قهرمان صبر» شهرت یافت. به طور کلی زنان مسلمان در دورهها و اعصار مختلف، در پیشبرد و توسعهی اهداف اسلام نقش موثر و به سزای از خود به یادگار گذاشتهاند. در سرزمینمان ایران نیز در برهههای مختلف ، زنان نقشآفرین بودند و عملکردشان موجب عزتمندی کشور شده است. از جمله امام خمینی (ره) در این مورد فرمود: « اگر کسی با تاریخ صد سالهی ایران آشنایی داشته باشد میداند که شما زنها در جنبشهای اصیلی که در ایران رخ داده است از قبیل جنبش مشروطیت و تنباکو، همدوش با مردها قیام میکردید و همینطور در انقلاب بزرگی که در زمان ما واقع شده پیشقدم بودهاید و نقش شما در این نهضت از مردها بیشتر بوده چون وقتی که شما به خیابانها ریختید و در مقابل تانکها و توپها تظاهرات کردید، مردها قدرتشان چند برابر شد. پس از پیروزی انقلاب در امر پاکسازی و جهاد و سازندگی، نقش بزرگی را ایفا کردید...
نقش زنان در تحکیم مبانی خانواده و تربیت نسلی متعهد و متدین و عالم
امام خمینی (ره) در مورد نقش زنان در تربیت نسلی متدین و عالم میفرماید: « شما خانمها شرف مادری دارید که در این شرف از مردها جلو هستید و مسئولیت تربیت بچه در دامن خودتان دارید. اول مدرسهای که بچه دارد دامن مادر است . مادر خوب، بچه ی خوب تربیت می کند و خدای نخواسته اگر مادر منحرف باشد بچه از همان دامن مادر منحرف بیرون میاید و چون بچهها علاقهای که به مادر دارند به هیچکس ندارند و در دامن مادر که هستند تمام چیزهایی که دارند، آرزوهایی که دارند، خلاصه میشود در مادر و همه چیز را در مادر، میبینند، حرف مادر ، خلق مادر، عمل مادر در بچهها اثر دارد لامحاله. یک بچه در دامن مادر که کلاس اول است ، این دامن اگر یک دامن طاهر و پاکیزه و مهذب باشد، بچه از همین اول که دارد رشد میکند ، با آن اخلاق صحیح و با تهذیب نفس و با آن عمل خوب رشد میکند. بچه وقتی در دامن مادرش هست میبیند مادر اخلاق خوش دارد ، اعمال صحیح دارد ، گفتار خوش دارد ، آن بچه، از همان جا اعمالش و گفتارش به تقلید از مادر که از همهی تقلیدها بالاتر است و به تزریق مادر که از همهی تزریق ها موثرتر است تربیت میشود. شما این مسئولیت بزرگ را دارید که باید بچههای خودتان را که نوزاد هستند و نفوسشان زود چیز را قبول میکند، تربیت را زود قبول میکند ، خوب و بد را زود قبول میکند، اول که این بچهها در دامن شما بزرگ میشوند ، مسئول افعال و اعمال آنها هم شما هستید. همانطوری که اگر یک بچهی خوب تربیت کنید ممکن است که سعادت یک ملت را همان یک بچه تامین کند، اگر یک بچهی بد هم خدای نخواسته در دامن شما بزرگ بشود ممکن است که یک فساد در جامعه پیدا بشود . گمان نکنید که یک بچه است، یک بچه گاهی وقتها در جامعه وقتی که وارد شد، در راس جامعه واقع میشود و محتمل است که جامعه را به فساد بکشد ... بچه اگر صحیح بار آمد شما تحویل مدرسه میدهید، اگر معلم یک معلم صحیحی باشد ، از مدرسه این افراد صحیح بیرون میایند ، یک جامعه صحیح میشود .... رسول خدا(ص) در ارتباط با مقام شامخ «مادر» می فرماید: « الجنه تحت اقدام الامهات » بهشت زیر پای مادران است . یعنی سعادت هر دو سرا در نزد مادر و در گرو پرورش نیکوی اوست. و شاعر پارسی گوی پاکستان این نقش زن را چنین میستاید: نیک اگر بینی امومت رحمت است سیرت اقوام را صورتگر است. و امام راحل در بیانات خود دارد : « مرد از دامن زن به معراج میرود ». اسلام از آنجا که اسلام «زن» را همچون مرد گل سرسبد آفرینش و دارای یک سرشت و یک هدف و نیز برخوردار از توان برابر در رسیدن به کمالات معنوی و مخاطب خداوند در امر و نهیهای الهی میداند و در یک کلمه «زن» را به تمام معنا یک انسان معرفی میکند از تمام مکاتب دیگر متمایز میشود که در متن مقاله به تفصیل مورد بحث قرار گرفت.








