جنگ نرم در مقابل جنگ سخت عبارتست از هر نوع اقدام روانی و تبلیغات رسانهای که جامعه را هدف قرار می دهد و بدون ایجاد درگیری نظامی، طرف مقابل را به شکست وا می دارد.
براندازی، جنگ اینترنتی، ایجاد شبکه های رادیوتلویزیونی و پخش شایعات اشکال مهم جنگ نرم هستند. جنگ نرم در صدد تضعیف اندیشه و تفکر جامعه مورد نظر می باشد و با تبلیغات رسانه ای، موجب از بین رفتن نظم سیاسی، اجتماعی است.
جنگ نرم، ابتدا توسط کمیته خطر و در زمان جنگ سرد در دهه 1970 و با همفکری مدیران سابقهدار و اساتید برجسته علوم سیاسی سازمان سیا و پنتاگون طراحی و تأسیس شد.
به همراه اصلاحات گورباچف، ایجاد فضای باز سیاسی و تغییر در قوانین اقتصادی شوروی سابق (پروسترویکا) این کمیته با حذف جنگ سخت، تنها راه شکست بلوک شرق را جنگ نرم و فروپاشی از درون می دانست. سیاستمداران پنتاگون و سیا با راهبردهای دکترین مهار و جنگ رسانهای موجبات فروپاشی شوروی را فراهم آوردند.
جمهوری اسلامی ایران، به دلیل وسعت سرزمینی، ازدیاد جمعیت، برخورداری از امکانات نظامی، منابع طبیعی و موقعیت جغرافیایی ممتاز در خاورمیانه به قدرتی بی نظیر تبدیل شده است و به همین دلیل کارشناسان سیاسی کشورهای غربی معتقدند که دیگر نمیتوان با حمله نظامی آن را نابود کرد بنابراین تنها راه سرنگونی نظام جمهوری اسلامی، جنگ نرم و به کارگیری تکنیکهای عملیات روانی است. درحال حاضر اجرای پروژه جنگ نرم علیه ایران ناشی از گسترش حس تنفر از امریکا در جهان می باشد که به نظر سران کاخ سفید، مرکز اصلی ایجاد این تنفر و گسترش آن، کشور ایران است.
راهکارهای آمریکا در جنگ نرم با جمهوری اسلامی ایران
پدیده جنگ نرم که علیه جمهوری اسلامی ایران به راه افتاده است به شکل های مختلف مانند نابسامانی اقتصادی، ایجاد نارضایتی در جامعه، تأسیس سازمانهای غیردولتی، جنگ رسانهای، عملیات روانی برای ضعیف جلوه دادن دولت و ایجاد ناتوی فرهنگی متبلور میشود.عوامل براندازی نیز از زمینههای موجود در جامعه برای پیشبرد اهداف خود استفاده کرده و سعی در ایجاد نارضایتی بین افکارعمومی را دارند.
از جمله این راهکارها در اجرای پروژه بهره برداری از وجود تنوع قومی و قبیله ای در ایران، دامن زدن به نافرمانی مدنی در تشکلهای دانشجویی و ایجاد شبکههای رادیو تلویزیونی فارسی زبان را می توان نام برد.
دلایل به کارگیری قدرت نرم علیه جمهوری اسلامی ایران
قدرت نرم، تواناییهای یک کشور در به کارگیری ابزاری مانند فرهنگ و ارزشهای اخلاقی جامعه است که به طور غیر مستقیم بر دیگر توانایی ها و رفتارهای موجود در کشور تأثیر می گذارد. هدف قدرت نرم، تبلیغات سیاسی نیست بلکه مباحث عقلانی و ارزشهای عمومی را شامل میشود. هدف قدرت نرم، افکارعمومی است ابتدا در خارج و سپس داخل کشور. وسایل ارتباط جمعی دیگر به انتقال واقعیت فکر نمیکنند بلکه خود، واقعیتها را میسازند. آنها به مدیریت افکارعمومی نمی اندیشند، بلکه رسانهای را موفق می دانند که بتواند با افکارعمومی حرکت کرده و خود را سازگار با آنها نشان دهد.
از مهم ترین عوامل در اختیار گرفتن قدرت نرم می توان به حرکت آرام و مداوم در جهت تسخیر افکارعمومی توسط رسانههای همراه و همگام با مردم اشاره کرد.
ناتوی فرهنگی؛ چهرهای دیگر از جنگ نرم
پس از فروپاشی شوروی در سال 1991 و پایان یافتن جنگ سرد، آمریکا احساس کرد رقیب خاصی در دنیا ندارد به همین دلیل تلاش کرد تا سلطه خود را در عرصههای مختلف نظامی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بر کشورهای جهان تحمیل کند. بنابراین به یک مجموعه مقتدر فرهنگی نیاز بود و از این زمان به بعد عملاً ناتوی فرهنگی موجودیت یافت. دلایل روی اوردن آمریکا به ناتوی فرهنگی عبارتند از:
- گستره ناتوی فرهنگی فکر، اندیشه و فرهنگ ملتهاست، لکن گستره ناتوی نظامی مرزهای جغرافیایی یک یا چند کشور است.
- سیاست ناتوی فرهنگی به دست آوردن باورها و اعتقادات ملتها ست ولی هدف از حمله نظامی تصرف زمین و کسب منابع و مراکز مهم اقتصادی است.
- در کارکرد نظامی و جنگ سخت، تلفات و خرابیها محسوس و ملموس است ودر ضمن با هزینه کردن، قابل بازسازی است، ولی در ناتوی فرهنگی ویرانیها و آسیبها نامحسوس است، و به آسانی بازسازی نمیشود.
- کارکرد ناتوی فرهنگی بلندمدت، کمدردسر و کمهزینه، اما ناتو ی نظامی کوتاهمدت، پردردسر و پرهزینهتر است.
- تلفات انسانی به ویژه در جبهه دفاع مقدس، تحت عنوان شهادت، با ارزش و ماندنی است ولی در عرصه فرهنگی ذهنها و اندیشهها آسیب میبیند.
یکی از اهداف ناتوی فرهنگی به حاشیه کشاندن فرهنگ دینی، ملی جوامع است تا با حاکم کردن خواستههای خود، اداره امور جهان را به دست گیرند. ادامه دارد....








