غولهای آهنین هم از این فرمانده? شجاع ارتش جا ماندندوحدت فرماندهی
وقتی شهید نیاکی به لشکر 92 آمدند، لشکر از حالت گسستگی و پراکندگی خارج شد.
تکیه کلام او "انسجام، آموزش و وحدت فرماندهی" بود.
ایشان با فرماندهان سپاه از جمله برادر شمخانی، حسن باقری، غلام پور و ... همکاری نزدیکی داشت و این همکاری منجر به انجام اولین عملیات مشترک ارتش و سپاه شد که حاصل آن شکست حصر آبادان بود.(سردار محمد باقر نیکخواه)
ورزیدگی و تحرک
سرهنگ نیاکی را خیلی قبراق، سرزنده و یک نظامی کامل با خصوصیات و انضباط نظامی میدیدم.
او حتی برای رفع خستگی، ورزش میکرد و همیشه آماده حرکت و حتی آماده ایجاد حرکت بود و این ورزیدگی به او کمک میکرد که به تمام نقاط جبههها سرکشی کند.

مرد تلاش
شهید نیاکی علی رغم داشتن سن زیاد از ورزیدگی مثالزدنی برخوردار بودند. اعتقاد داشت که یک نظامی باید همیشه آماده رزم باشد.
حدود ده روز قبل از آغاز عملیات در تپههای اللهاکبر به همراه تعدادی از نیروهای ورزیده ارتش و سپاه به پشت نیروهای عراقی نفوذ کرده و شناسایی لازم را انجام دادند.
ما فکر می کردیم که این عمل سنگین با یک راهپیمایی طولانی و طاقت فرسا برای فرد مسنی چون او سخت است و او نمیتواند پا به پای نیروهای جوان حرکت کند، ولی در عمل دیدیم که در این ده روز سخت و نفس گیر، بدون آنکه کم بیاورد یا احساس ناتوانی بکند همراه آن جوانان ورزیده به عملیات شناسایی رفت و بدون کوچکترین ضعف و قصوری از این ماموریت برگشت.(امیر نبی کریمی)
مقاوم و مقتدر
آدمی پرتوان، مقتدر و مقاوم بود. در گرماگرم تابستان در کانکس او کولر روشن نمیشد و بیشتر وقتها به خاطر گرما فقط با یک زیر پیراهن در داخل کانکس به کارها رسیدگی میکرد و همیشه یک کلاه آهنی به سر و کلتی بر کمر داشت.
یکبار برای دقایقی وارد کانکس او شدم. گرما کشنده بود. گفتم: "جناب نیاکی! تو چه طور در این گرما در داخل این کانکس بدون کولر زندگی می کنی...؟
با لبخند گفت: "سربازهای من در خط مقدم کولر ندارند، چطور وجدانم را راضی کنم به داشتن کولر. آنها وقتی به کانکس من بیایند و ببینند من هم کولر ندارم با انگیزه بیشتری کار میکنند."

به شوخی گفتم: "تو با آنها فرق میکنی، آنها جوان هستند ولی شما پیر شدهای..."
با قیافهای ورزشکارانه گفت: درسته که من پیرم ولی مقاومتم از همه بیشتر است.(امیر سیروس لطفی)
غذای سربازی
امیر نیاکی همیشه در یگان خود حتی وقتی که مهمان داشت، از غذای سربازان استفاده میکرد.
اصلا وقت خود را صرف تشریفات نمیکرد و میگفت: "ما باید برای سربازان خود الگو باشیم." او حتی از آب یخ استفاده نمی کرد و آب معمولی میخورد.(امیر نختار راعی دهقی)
جلوتر از تانکها
در منطقه "جابر همدان" در نزدیکی ارتفاعات اللهاکبر، نیروهای ما کُپ کرده بودند و جلو نمیرفتند، شهید نیاکی کلت خود را به دست گرفت و جلو افتاد. به تانکها اشاره کرد که به دنبال او بروند و خود جلوتر از تانکها حرکت کنند.
تانکها پشت سر او به راه افتادند شجاعت و از خود گذشتگی این فرمانده لایق باعث شد تا عملیاتی که در آن منطقه گره خورده بود به موفقیت برسد.

ای بسا اگر این مرد حرکت نمیکرد نه تنها نمیتوانستیم پیشروی کنیم بلکه امکان این خطر نیز وجود داشت که در زیر فشار حملات دشمن همگی نابود شویم.(امیر مختار راعی دهقی)








