دوستان اگر توجه کرده باشید تا درب شیشه عطر را تا باز نکنید ، بویی از آن بیرون نمی آید و وقتی آنرا باز می کنید ، سریعا بوی خوش از آن بیرون می آید . خوبان و کسانی که اهل معنویات هستند مثل شیشه عطر هستند . اینها براحتی حرف نمی زنند ، ولی وقتی حرف می زنند ، حرف می زنند راه گشایی و گره گشایی میکنند . مثل درخت نخل است . وقتی آنرا تکان بدهید می ریزد . حالا چه کسی میتواند درخت نخل را تکان بدهد ؟ کم کسی است که بتواند این افراد را به حرف در بیاورد . ولی وقتی حرف می زنند ، حرفهایشان اصولی و اساسی است . خیلی ها شعر گفتند ولی شعر آنها نماند ولی چرا شعر حافظ ماند ؟ زیرا او شعرنمی گفت و اگر هم می گفت ، حسابی میگفت . آب اگر گل آلودشد ، صفایی ندارد . تو هم اگر گِل آلود باشی ، وقتی کنار تو می نشینند ، لذت نمی برند و ضفایی از تو نمی برند . سعدی میگوید : آنها که گوهر شناس هستند باید با زحمت به حرفشان در بیاوری و وقتی دهانشان باز شد به تو حکمت می دهند .
به عبارت دیگر اهمیت سخن گفتن را می توان در این مثال بیشتر درک کرد اگه توجه کرده باشید در میدان تیر، بعضی ها که ناشی هستند روی رگبار میگذارند و تیرشان تمام میشود. هیچ کدام هم به هدف نمیخورد ولی بعضی ها روی تک تیر میگذارند و دقت می کنند و به خال می زنند . سخن های ما مثل تیر است . وقتی حرف می زنید یعنی دارید تیراندازی میکنید . آیا در تیراندازی حاضر هستید تفنگ تان را به هر طرف بگیرید ؟ چقدر دقت میکنید که کسی جلویتان نباشد و فقط هدف را بزنید. در حرف زدن هم باید نشانه بگیرید و تمرکز داشته باشید . باید هدف داشته باشید و بی هدف حرف نزنید . یک وقت به کسی می خورد که نباید بخورد . هدف گیری کنید تا دیگران برداشت منفی نکند و باعث دلخوری نشود . اکثر سوء تفاهم ها از همین جا است . ورودی شیطان از سخن است . پیامبر می گوید : اکثر کسانیکه به جهنم می روند بخاطر زبانشان است . سعدی می گوید : صد تا تیرت خطا است . یک تیر راست بزن . سخن هم باید کوتاه باشد . خطبه های حضرت علی (ع) یک دقیقه ای و دو دقیقه ای است . یک موقع بحث سیاسی است یکساعت حرف می زنید . ولی میخواهید مردم را نصیحت کنید ، باید کوتاه صحبت کنید زیرا تاثیر گذارتر است . حرف اگر کوتاه باشد در جامعه موج بیشتری ایجاد می کند تا وقتی شما پنجاه دقیقه حرف بزنید و هی موجی ایجاد نمی شود . ما بجای آدمها برفی ، آدم حرفی شده ایم . شما در یک سخنرانی چهل دقیقه ای ، مصاحبه ای بکنید و ببینید چقدر مطلب در ذهنشان است . باور کنید یک نکته بیشتر در ذهنشان نمانده است . پس اگر ایشان همین یک نکته را میگفتند کافی بود. بقیه اش هدر رفت . بعضی مواقع همین یکی هم گم میشود . اگر خود ما که در مجالس صحبت می کنیم ، می گفتیم : ما سه دقیقه صحبت میکنیم و بعد می نشینیم و درباره این صحبتهایمان ، هرکس سوالی دارد جواب میدهیم ، قطعا تاثیرش بیشتر است . من چهل دقیقه صحبت کنم و متکلم وحده باشم . این فایده ای ندارد .








