جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی آمد و گفت: سـه قفل در زندگی ام
وجود دارد و سه کلید از شما می خواهم.
قفل اول اینست که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم.

قفل دوم اینکــه دوست دارم کارم برکت داشته باشد.
قفل سوم اینکــه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.

شیخ فرمودند براے قفل اول:
براے قفل اول نمازت را اول وقت بخوان.
براے قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان.
براے قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان.
جوان عرض کرد: سـه قفل با یک کلید؟!
تاریخ : یادداشت ثابت - پنج شنبه 92/10/27 | 10:52 صبح | نویسنده : طاها تهرانی | نظرات ()









لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید