مرحله اول:
از خیابان عبور می کنم، چاله بزرگی در پیاده رو حفر کرده اند.
در چاله می افتم، سرگشته و در مانده ام.
تقصیر من نیست.
مدت زیادی طول می کشد و من با مرارت و زحمت زیاد از چاله بیرون می آیم.
مرحله دوم:
از خیابان عبور می کنم، چاله بزرگی در پیاده رو حفر کرده اند.
وانمود می کنم که آن را ندیده ام.
دوباره در چاله می افتم.
نمی توانم باور کنم که دوباره در همان چاله افتاده ام.
اما این تقصیر من نیست.
و این بار نیز مدت زیادی طول می کشد تا راه بیرون آمدن را پیدا کنم.
مرحله سوم:
از خیابان عبور می کنم، چاله بزرگی در پیاده رو حفر کرده اند.
آن را می بینم.
باز هم در آن می افتم... این یک عادت شده است.
چشمانم باز است، می دانم کجا هستم،
تقصیر خودم است {خودم اشتباه کردم.}
بلافاصله از چاله بیرون می آیم.
مرحله چهارم:
از همان خیابان عبور می کنم، چاله بزرگی در پیاده رو حفر کرده اند.
از کنارش می گذرم.
مرحلهپنجم:
{تصمیم می گیرم از خیابان دیگری عبور کنم.}
و
از خیابان دیگر به سلامت عبور می کنم.
ایران و تهران، پرسرچ ترین کلمات ویکیپدیای فارسی
کلمات کلیدی پر جستجو در بین ایرانیان
طبقه بندی تیپ های شخصیتی افراد سلطه جو
حدیث درباره فضیلت ثواب گفتن ذکر الحمدلله کما هو اهله :
ناو
یث
روزی از دانشمندی ریاضیدان نظرش را درباره زن و مرد پرسیدند
خدایا ....