هشت خطر در کمین جوان مؤمن انقلابی
1) پشت کردن به انقلاب
در راه انقلاب اگر ثبات قدم وجود نداشت، اگر پیوستگى حرکت وجود نداشت، انسان رابطهاش با انقلاب قطع مىشود. این بىوفائى به انقلاب است. همیشه بودند کسانى که به انقلاب بىوفائى کردند، به انقلاب دلبستگى خود را کم کردند، به انقلاب پشت کردند.
2) یأس و ناامیدی
جوانان عزیز! دشمن روى شما سرمایهگذاریهاى زیادى مىکند؛ حواستان جمع باشد. عده اى را به بىتفاوتى مىکشاند و عده اى را دلسرد و مأیوس مىکند. یأس، بزرگترین آفت جوان است. جوانها بدانند که متأسفانه یأس به روح جوان زودتر راه پیدا مىکند؛ همچنان که امید اینگونه است. در مقابل یأسى که دشمن مىخواهد به جوانها تلقین و تزریق کند، خودتان را مصونیت بدهید.
3) منزوی شدن
از کارهاى دشمن، این شد که این مجموعههاى مؤمن را منزوى کند. جوان، بىتجربه است. به مجرد اینکه ببیند در یک دستگاه رسمى کشور …دو نفر به او اخم کردند، به او بىاعتنایى کردند، او را تحقیر کردند؛ در حرکتش اثر مىگذارد و او را کند مىکند.
4) رفتار تکفیری
من در مورد تذکّرات، معتقدم باید با منطق محکم و با بیان روشن، نقطه نظرات صحیح را ارائه بدهند. با تهمتزنی و جنجالآفرینی، بنده موافق نیستم؛ با تکفیر کردن و متهم کردن این و آن، بنده موافق نیستم.
5) افراط و تفریط
مبادا حرکت انقلابى جورى باشد که بتوانند تهمت افراطىگرى به او بزنند. از افراط و تفریط بایستى پرهیز کرد. جوانهاى انقلابى بدانند؛ همانطور که کنارهگیرى و سکوت و بىتفاوتى ضربه میزند، زیادهروى هم ضربه میزند.
6) نفوذ دشمن
جوان حزباللّهى هم باید باهوش باشد. باید چشمهایش را باز کند و نگذارد کسى در صفوف او رخنه کند و به نام امر به معروف و نهى از منکر، فسادى ایجاد نماید که چهره حزباللَّه را خراب کند. باید مواظب باشید. این، به عهده خودتان است.
7) ظلم به دیگران
اینجور نباشد که مخالفت با یک کسى، ما را وادار کند که نسبت به آن کس از جادهى حق تعدى کنیم: جوانهاى انقلابى و مؤمن و عاشق امام، که حرف میزنند، مینویسند، اقدام میکنند؛ کاملاً رعایت کنید!
8) انقلابی منفی شدن
انقلابىِ منفى به آن انقلابىاى مىگفتیم که از میدان کار و تلاش و حرکت، آنجایى که دردسرى داشت، عقب مىکشید. انقلابى بود، اما انقلابىِ وجاهتطلب و راحتخواه؛ انقلابىاى که مىگفت من مبارزهام را قبل از انقلاب کردهام، اکنون دیگر مىخواهم احترام شوم.
صدام حسین برای تحقیر کردن خلبانان ایرانی در تلویزیون عراق گفت: به هر جوجه کلاغ (خلبان) ایرانی که بتواند به 50 مایلی نیروگاه بصره نزدیک شود حقوق یک سال نیروی هوایی عراق را جایزه خواهم داد.
تنها 150 دقیقه پس از این مصاحبه صدام،عباس دوران و حیدریان و علیرضا یاسینی نیروگاه بصره را بمباران کردند.
ای سردمداران دروغگو حقوق بشر ! ببینید .... ببینید وضع حقوق بشر در فلسطین را ! ببینید که بدست پست ترین موجود روزگار ظلم و کشتار علیه مردم مظلوم غزه اجرا می شود . آخر به کدام گناه ، به کدام گناه سگ های درنده و غاصبان و جلادان رژیم صهیونیستی به جان مردم مظلوم غزه اانداخته اید ؟انشالله نابودی شما به بدترین وضع ممکن و بدست سپاه اسلام نزدیک است ...
سعید آسیایی فرزند ارشد خلبان شهید «سیدنصرالله آسیایی» در گفتوگو با خبرنگار ایثار و شهادت باشگاه خبری فارس «توانا» اظهار داشت: پدرم در دی ماه 1320 در شهر صحنه از توابع استان کرمانشاه به دنیا آمده است. وی دوران تحصیل خود را تا اخذ مدرک دیپلم در همین شهر گذراند و در سال 39 در دوره درجهداری نیروی زمینی ارتش مشغول به تحصیل شد.
وی ادامه داد: پدرم سال 46 در دانشکده افسری در رسته ترابری پذیرفته شد و دوره هوانیروز را سال 53 در مرکز آموزشی اصفهان گذراند و سال 54 نیز دوره عالی را در تبریز سپری کرد؛ شهید آسیایی علاوه بر فعالیت در هوانیروز، در اوقات فراغت کمک حال خانواده بود و به شغلهای نجاری و خیاطی نیز مشغول میشد.
فرزند «شهید آسیایی» بیان داشت: پدر به درس خواندن و نظم و انضباط توجه خاصی داشت و همیشه به ما تأکید میکرد درسهایتان را به بهترین شکل بخوانید و از خصوصیات بارز اخلاقی پدرم این بود که همیشه گفتار و پندار خود را در رفتار نشان میداد؛ پدرم به قدری مهربان بود که با نبودنش بسیار دلتنگش میشدیم.
* پدرم با لباس نظامی به مدرسهمان میآمد
وی با بیان خاطرهای از شهید آسیایی گفت: یک روز پدر کتاب فیزیکی را که مربوط به دوران تحصیل خودش بود، به من داد و گفت «از هرکجا که میخواهی سؤال بپرس» هر سؤالی که کردم پاسخ داد و گفت «آن طور درس بخوان که اگر 20 سال دیگر از تو سؤال کردند، بتوانی پاسخ دهی»؛ ایشان با مشغله کاری که داشت توجه زیادی به درسهای ما میکرد و گاهی برای جویا شدن وضعیت تحصیلی با همان لباس نظامی به مدرسهمان میآمد.
فرزند شهید آسیایی خاطرنشان کرد: زمستان سال 58 به علت سانحه هوایی، در اطراف سنندج پدر و چند نفر از دوستانش مجبور به فرود اضطراری میشوند که پس از دستگیری توسط نیروهای ضد انقلاب آنها را تحویل دمکراتها میدهند؛ پس از 20 روز اسارت طی سفر هیئت حسن نیت به منطقه کردستان با توافق طرفین 11 نفر از نیروهای ایرانی از جمله پدرم با 76 نفر از کردها معاوضه شدند. ادامه مطلب...
در جلسه ای حضور داشتم ، دانشجویان حاضر در جلسه موضوع بحث را به مسئله حجاب زنان رساندند، یکی از حاضرین در جلسه از بنده یک سوال کرد، ایشان سوالشان را اینگونه مطرح کردند که” چرا پسری که برای ازدواج به دنبال خانمی که حجاب کاملی ندارد می رود بعد از ازدواج به او اعتماد کاملی ندارد ؟! بنظر من تمام مشکلات از بی اعتمادی طرفین نشأت میگرید آن پسر میتواند قبل از ازدواج به دنبال خانمی برود که حجاب کاملی دارد تا در آینده حق انتخاب همسر خود را از او نگیرد”
در اصل این خانم موضوع بحث را به سمت مسائل خانواده و زن و مرد کشاندند هرچند شاید ایشان دوست نداشتند حاضرین جلسه حتی قسمتی از پاسخ سوالشان را به بی حجابی ربط بدهند ولی گرچه در پاسخ به این سوال عوامل بسیاری دخیل اند که موجب ایجاد این بی اعتمادی است! اما نمیتوان عامل “بی حجابی” را به طور کامل نادیده گرفت و جا دارد بپرسیم که اصلا ریشه بی اعتمادی از کجاست؟!
پسر جوان 20 و چند ساله در هنگام انتخاب در محیط هایی است که خیلی وقتها در تضاد با دین و دین داری است، جایی که “انسان مداری” قبله این بشر شده ، نه آن انسانی که وجه الله است همان حیوان ناطق که عقل معاش همه چیز آن شده است (!)
همان جایی که حرف از حجاب را به تمسخر میگیرند و ما را عقب افتادگانی از این قرن 21 میدانند، آنجایی که ملاک ها و معیارهای جوانان برای ازدواج از آن ذات انسانی خارج شده و به سمت آن جاذبه که “میل” از آن نام می برند کشیده شده ، پس یکی از دلایل مهم آن جوان در بی اعتمادی به همسر خود ملاک اشتباهش برای انتخاب همسر بوده و چون انسان ها فطرت خاص دارند، سرشت خدایی دارند و خداوند خود در قرآن می فرماید:”هیچ تغییری در این آفرینش خدا نیست.” این شخص قطعا ظرفیت متوجه شدن این مسئله را دارد که با توجه به جاذبه طبیعی که بین زن و مرد وجود دارد، یکی از احکام ضروری اسلام حجاب است.
هر چند شاید خانمها به دلایلی چون خوش تیپ شدن و خصیصه تبرّج و خودنمایی است که به صورت غریزی و طبیعی در آنان وجود دارد با ظاهری نامناسب به خارج از منزل بروند ولی مرد که میداند غرایزی وجود دارد که ناخودآگاه همه انسانها به دنبال پاسخ دادن به این نیاز خود هستند، از بیرون رفتن همسر خود با حجابی ناصحیح احساس نارضایتی میکند ،
همانطور که شهید مطهری درباره آثار این غریزه می گوید” علت اینکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است، این است که میل به خودنمایی و خودآرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلبها و دلها، مرد شکار است و زن شکارچی؛ همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچی. میل زن به خودآرایی از این نوع حس شکارچیگری او ناشی میشود. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود، میخواهد دلبری کند و مرد را دلباخته و در دام علاقه خود اسیر کند، انحراف تبرّج و برهنگی از انحرافهای مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است”
هر نیازی میباید در مسیر صحیح خود پاسخ داده شود، چه نیاز زن به خودآرایی ،که باید در مقابل محرم خود باشد . چه میل مرد به زن که باید در جای خود پاسخ داده شود. و خواسته یک مرد بعد از ازدواج در مورد باحجاب بودن همسرش دلیل بر بی اعتمادی او نیست بلکه نشأت گرفته از سرشت آنهاست، می بیند هر چند باملاک و معیار اشتباهی اقدام به ازدواج کرده است یعنی ابتدا با معیار زیبایی تن، همسرش را انتخاب کرده است ولی آن حقیقت ذاتی چیز دیگری است که مرد فطرتا راضی به از دست دادنش نیست.
از من
از تو
از ما
وطن میخواهد اینک جان بیداری
بر خیز
بر خیز
بر خیز اگر بار دگر شوری به سر داری
ما وارث دیروز
فرزند امروزیم
ما راهی فردا
فردای پیروزیم
ما با امام خود
پیمان خون بستیم
ما عهد و پیمانی
بستیم و نشکستیم
ما تا قیامت بر سر پیمان خود هستیم
ما کاروان صبح فرداییم
ما را غبار فتنه سرگردان نخواهد کرد
ما با چراغ ماه می آییم
ما را هجوم شب
حیران نخواهد کرد
باشد شعار ما
جمهوری اسلامی ایران
چشم انتظار ما
هم غزه مظلوم و هم لبنان
یار دبستانی
هم نغمه من شو
سوز مرا بشنو
هم ساز میهن شو
در باغ ما گل باش و خار چشم دشمن شو
ما راوی همت
هم درس چمرانیم
ما سومین نسل بهارانیم
چون شعله ای در شب
تا نهضت خورشید
بیدار میمانیم
حرفی نمیزنی چرا «بابای جعبه ای»؟ خسته شدم بیرون بیا «بابای جعبه ای» لطفا بلندتر کمی فریاد هم بزن این جا نمی رسد صدا «بابای جعبه ای» با آن قَدَت تو جا شدی آنجا ببین مرا جا میشوم ببر مرا «بابای جعبه ای» قد عروسکم شده ای باور کن ای عزیز من مادرت قبول؟ ها؟ «بابای جعبه ای» بابا عروسکی چرا لالا نمی کنی؟ شب شد لالا لالا «بابای جعبه ای
رهیری در دیدار با کارکزاران نظام:
رفتار امریکا و قدرتهای سلطه گر مانند رفتار شیطان است چرا که آنها همواره تلاش دارند با تهدید و تطمیع و بویژه با وعده هایی که هیچگاه به آنها عمل نمی کنند، کشورهای دیگر را مرعوب و تحت سلطه خود درآورند، و شیطان نیز تلاش دارد با تهدید و تطمیع، دستگاه محاسباتی انسان را از کار بیاندازد و او را دچار خطای در محاسبه کند
داعش که مخفف جمله “دولت اسلامی عرق و شام” می باشد با نام اسلام اما کاملا بر خلاف احکام اسلامی ، بر ضد اسلام و مسلمین به پا خواسته است و تبدیل به ماشین جنگی شیاطین عالم گشته است. ماشینی که بدنه اش از گمراهان و ساده لوحان جاهل تشکیل شده است ، کسانی که به قول قرآن « صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ…[3]» هستند ، کر و لال و کور ، فقط چشم به دهان شیوخ شیطانی صفت و سود جو بسته اند و اندکی در فتاوای آن ها تعقل نمی کنند. چه زیبا خداوند در قرآن فرمود : « أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ… » (پس چرا در قرآن تدبر نمی کنند؟) آخر هر انسانی که فقط و فقط به اندازه سر سوزنی عقل ، وجدان و انسانیت داشته باشد ، هیچ گاه تن به این فتاوای شیطانی نمی دهد. از نمونه های این جهالت می توان به احکامی که اکنون در سرتاسر جهان سر و صدا بپا کرده یاد کرد مانند: حکم جهادالنکاح، که سر تا پای آن بر ضد آیات قرآن هست و هیچ وجه اشتراکی با قرآن و سنت پیامبر (ص) ندارد. اینن احکام را چگونه چشم بسته قبول می کنند؟! ادامه مطلب...
ایران و تهران، پرسرچ ترین کلمات ویکیپدیای فارسی
کلمات کلیدی پر جستجو در بین ایرانیان
طبقه بندی تیپ های شخصیتی افراد سلطه جو
حدیث درباره فضیلت ثواب گفتن ذکر الحمدلله کما هو اهله :
ناو
یث
روزی از دانشمندی ریاضیدان نظرش را درباره زن و مرد پرسیدند
خدایا ....