افسوس که عمری پی اغیار دویدیم
از یار بماندیم و به مقصد نرسیدیم سرمایه ز کف رفت و تجارت ننمودیم
جز حسرت و اندوه متاعی نخریدیم ای بسته به زنجیر تو دل های محبّان
رحمی که در این بادیه بس رنج کشیدیم شاها! ز فقیران درت روی مگردان
بر درگهت افتاده به صد گونه امیدیم
خداوندا،
تویی خالق، تویی رازق، تویی حیّ توانا، قادر مطلق
خداوندا،
چگونه رو به سوی غیر تو آرم، که تنها کاشف هر کرب،
فارج هرغم،تو هستی تو.
خداوندا،
رسان آن صبح زیبای بهاری را،
رسان آن لحظه ی موعود و آن زیبا ترنم را، ز هر گام پر از شورش.
ظهورش را مهیّا کن. ظهورش را مهیّا کن.
در شب نیمه شعبان ماه که شب برات مى گویند و شب ولادت امام زمان علیه السلام است بیست و یک نوبت این دعا را بخواند در بین مغرب و عشا پیش از تکلم با کسى ؛ تا شب برات سال آینده هیچ مکروهى به او نرسد و اگر عمر او تمام شده باشد عمر مجدد یابد.
اللهم انک علیم ذو اناه و لا طاقه لنا بحکمک یا اللّه یا اللّه یا اللّه الامان الامان الامان من الطاعون و الوبا و موت الفجاه و سوء القضاء و شماته الاعداء ربنا اکشف عنا العذاب انا مومنونن برحمتک یا ارحم الراحمین (ایضا بخواند) اللهم لک الحمد عدد عفوک عن عبادک برحمتک یا ارحم الراحمین .
یک از اعمال امشب احیاست .حتی شده نیم ساعت قبل از اذان صبح بیدار باشید و دعا کنید زیارت عاشورا رو هم حتما بخونید.
آیتالله العظمی وحید خراسانی تاکید کردهاند: سزاوار است عموم مؤمنین و مؤمنات در این شب عزیز پس از قرائت سوره یس و اهداء آن به آستان مقدس ولیعصر ارواحنا فداه و خواندن زیارت سلام علی آل یس، رأس ساعت ?? شب نیمه شعبان دعای فرج را بخوانند و تعجیل ظهور مولود نیمه شعبان را از خداوند متعال درخواست کنند.
روایت مدگرایان ما .......
یک روز گشاد مثل دامن شلواری
و یک روز تنگ مثل سآپورت
یک روز کوتاه
و یک روز بلند
یک روز وصله دار
و یک روز پاره...!!
و تو
مثل یک اسباب بازی(!)
چشم دوخته ای که ببینی فردا چه چیز را برایت مُد می کنند...
بی خیال زشتی و زیبایی
بی خیال وقآحت و وجآهت
و
بی خیال شرم و حیا...
گآهی مترسَک بودن هم، خجآلت دارد.....
ادامه دارد....
تازه مسلمان ترین در افراد مشهور جهان است... دختری که یکی از مدل های بسیار معروف امریکآ است...به طور کلی با حجاب میشود و نقآب می زند! مقاله های او بسیار با بازتاب هایی در تمام سایت ها بوده است من یک زن امریکآئی هستم که در مرکز امریکآ بدنیا آمده ام. من مانند هر دختر دیگری بزرگ شدم. با علاقه خاطر شدید به زرق و برق زندگی در “گران شهرها”. در نهایت من به فلوریدآ و از آنجا به ساحل جنوبی میآمی نقل مکان کردم. یک منطقه برای آنهائی که در جستجوی “زندگی پر زرق و برق” هستند. طبیعتا، من آنچه که یک دختر معمولی غربی انجام می دهد را انجام می دادم.
من به ظاهر و جذابیت و گیرائی خودم توجه داشتم. من مرتبا ورزش می کردم و یک مربی شخصی شدم. یک خانه شیک لب دریا خریدم و توانستم یک سبک زندگی “با کلاس” برای خود فراهم کنم.
سالها گذشت تا متوجه شوم که هر چه بیشتر در “جذآبیت زَنانگی ام” پیشرفت می کنم درجه رضایت شخصی و خوشبختی ام پایین می آید. من برده مد بودم. من گروگان ظاهرم بودم.
من در فرار از الکـل و مهمانی ها (پآرتـی ها) به مراقبه (مدیتیشـن) و مذاهب غیرمتعارف پناه می بردم. و در نهایت متوجه شدم که تمامی آنها فقط یک مسکن هستند و نه یک درمان موثر.! ادامه مطلب...
دوستان خوبم، امروز داشتم آرشیو تصاویرم را مشاهده می کردم، 2 تصویر بیش از بقیه توجه منو بخودشا ن جلب کردند.اما یکی از
آن دو عکس من را چنان جذب خودکرد تا حدی که بغض گلویم را به زور نگه داشتم ...در این چند لحظه کلی سؤال بیجواب در ذهنم
مطرح شد. می خواستم جواب هامو تک تک پیدا کنم ، ناخودآگاه فکری به ذهنم خطور کرد... که باعث شد من با خودم عهدی
ببندم و آن را یک روز تمام رعایت کنم...
شما رو هم تحت تأثیر قرارداد ... درست گفتم.اما تنها ناراحت شدن کافی است ؟ما تنها اسم جانبازان حمل میکنیم، دریغ از یک عمل در راستا اهداف آنها حتی برای دلگرمی آنها.هرچند آنها اهل دل هستند آنها به هدف و خواستشون رسیدن نوبت من وشما ادامه دهیم ... ادب حکم میکند جواب خوبی را خوبی داد نه بی تفاوتی .اما دوستان به این حرف من توجه کنید . اول خودم باید جواب بدم بعد شما خدا وکیل چند بارشده که، ببخشید اشتباه کردم دوباره سوالمو عرض میکنم و علت تصحیح اینه که چند بار زیاده .بهتره بگم تا حالا یک مرتبه رفتیم از این شیر مردان تشکر کنیم یا بالاتر به عیادتشون بریم چه در منزل چه در بیمارستانها..... چقدر از مشکلاتشان با خبر هستیم ... چهکاری تا حالا برای آنها و خانواده محترمشون انجام دادیم ... میخواهیم تنها با کلام تشکر و جبران کنیم ... این شرط انصاف نیست ..تازه خیلی از این جانبازان گمنام هستند؛ می گوید چرا؟ جوابش کوتاه و واضح است: چون هدفشان رضای خدا و امنیت من و شما بوده ولا غیر ... دوستان مجال این نیست که این موضوع را بیشتر
بازکنم. چون هر چه بگویم کم گفتم، چون از حال جانبازان کشورمون خبر نداریم ( من کاری به سرکشی هیت دولت ندارم که انجام میدهند منظورعرایضم فردی است یعنی من وشما موارد بالا را انجام دادیم ؟چند نفر یا چند درصد ما؟)... میخواهید بخشی ازسختی آنها را لمس کنید؟ در اول صحبت هام اشاره ای به عهد با خودم داشتم یادتون هستش ؟اکنون میخواهم به عهدی که با خود بستم عمل کنم.برای درک واقعی حال این عزیزان با خودم عهد بستم یک روز کامل از بخش های از اعضا بدنم استفاده نکنم سختی یک روزشان را تاحدودی درک کنم.بنابراین تصمیم گرفتم از دو مچ های دستانم برای فعالیت روزانه خود استفاده نکنم .فکر میکنید نتیجه اش چه شد؟باورکنید یک ساعت نتوانستم دوام بیارم.باور ندارید خودتون امتحان کنید.این گوی این میدان .برای اینکه عهدم را حفظ کنم محل دیگری را انتخاب کردم گفتم خب! پس ببینم میتوانم با یه دست سالم و دست دیگر از آرنج به پایین استفاده نکنم ... باور کنیدکمتر از دو ساعت عهد یک روزمو شکستم. تازه کوچکترین کاری بود میتوانستم بکنم، پاها و ریهها که شیمیایی شده آنها جای خودش رو داره. پس به نوبه خودم می گویم جانبازان عزیز شرمندهام ...
اما عکس دوم را مشاهده کنید؟
اینگونه افرادی خودشونو باکلاس میدانند وزنان و دختران محجبه ما رو به تمسخر میگیرند؛از دیدگاه تخصصی خودم خدمت دوستانم باید بگویم ،ازبعد روانشناختی اینگونه افراد به علت داشتن اعتماد به نفس کاذب هستند و از این مشکل خود بی خبر هستند .این افراد دارای اختلال شخصیتی "هیستریونیک" یا اختلال شخصیت نمایشی هستند. (قصد بر این دارم در اولین فرصت این نوع اختلال شخصیت را خدمتتون بیان کنم .
سلام. دوستــــان .قبل از اینکه داستان را بخوانید کمی به جمله زیر دقت کنید.
ماهی دهان بسته، هیچگاه شکار نمیشود!!!
اما اگر خوشتان آمد، یادآوری آن، گاهی اوقات در خلوت با خود، خالی از لطف نیست؛ اما بعد ............
خانوووووووم….شــماره بدم؟؟؟؟؟؟
خانوم برسونمت؟؟؟؟؟؟؟
خانوم چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟؟؟؟
اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!
بیچــاره اصـلا” اهل این حرفـــــها نبود…این قضیه به شدت آزارش می داد
تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و
به محـــل زندگیش بازگردد.
روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت…
شـاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی….!
دخترک وارد حیاط امامزاده شد…خسته… انگار فقط آمده بود گریه کند…
دردش گفتنی نبود….!!!! ادامه مطلب...
دوستان گلم ،اینقدر پای کامپیوتر نشینید، پاشین یه کم استراحت به چشماتون بدین...
این چشمها چه گناهی دارن گیر ما افتادن .....
می فروشی گفت کالایم می است رونق بازار من ساز و نی است.
من خمینی دوست دارم چون که او هم خم است و هم می است و هم نی است
بی عشق خمینی نتوان عاشق مهدی شد...
خامنه ای خمینی دیگر است...
ایران و تهران، پرسرچ ترین کلمات ویکیپدیای فارسی
کلمات کلیدی پر جستجو در بین ایرانیان
طبقه بندی تیپ های شخصیتی افراد سلطه جو
حدیث درباره فضیلت ثواب گفتن ذکر الحمدلله کما هو اهله :
ناو
یث
روزی از دانشمندی ریاضیدان نظرش را درباره زن و مرد پرسیدند
خدایا ....