خدایا من به هیچ چیز اصراری ندارم
هــر آنـچـه تــو بـخـواهـی ...
---------
دلم کمی ” خدا ” میخواهد …
کمی سکوت
کمی دل بریدن میخواهد …
کمی اشک
کمی آغوش آسمانی …
کمی دور شدن از این آدمها …
کمی رسیدن ب خدا …!
.
سلام دوستان گلم .امروز اتفاق جالبی برام پیش اومد از نظر خودم جالب بود خواستم شما رو هم درجریان بزارم
امروز ظهر خیلی فکرم مشغول بود .به رسم عادت همیشگیم رفتم پشت میز نهارخوری منتظر نشستم تا ناهار حاضر بشه
داشتم باخودم حساب میکردم که با خودم چند چند هستم
دنبال راهکاری بودم تا از این فکر کردن رها پیدا کنم
همین طور که فکر میکردم ؛ قاشق روی میز نیز در حال دوران خوردن تو دستام بود
همون لحظه یه ایده داخل ذهنم نقش بست که باعث شد کل فکر کردنمو تعطیل کنم
همون طور گفتم
داشتم تو رویای خودم سفر میکردم ناگهان گل بوته وسط میز توجهمو به خودش جلب کرد
با خودم گفتم این گل بوته زیبا یه چیز کم داره و اونم یه ساقه گله تا این تقارن کامل بشه
ناخودگاه قاشق در حال چرخش تو دستام را مرکز گل قرار دادم دیدم تصویر زیبایی رو خلق کردم
بلافاصله رفتم گوشیمو آوردم یک عکس از اون انداختم تا نظر دوستان خوبمم در مورد ایده ام بگیرم
نکته جالب این موضوع این بود داشتم به این راهکار فکر میکردم که چطور فکرمو جمع جورش کنم
که ناخودگاه به جواب رسیدم.... به همین سادگی
حالا دوست گلم بگو به خلاقیتم از 20 چند میدی؟؟
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات امروز عکسی از کیک تولدش را در شبکه اجتماعی «کلوب» منتشر کرد. کیکی جالب که به شکل نماد اینترنت درآمده است. محمود واعظی در توضیح این عکس نوشته است:«روز تولدمان که می رسد گویی دوباره به هستی و یافتن دنیایی تازه چشم گشوده ایم. باید چشمهایمان را دوباره به دنیا بگشاییم و دوباره متولد شویم و سعی کنیم بیشتر یاد بگیریم، که آموزش مربوط به سن خاصی نیست. باید از لحظه لحظه عمرمان در جهت تکامل بهره بگیریم.»
روابط مجازی به دلیل عدم داشتن حریم و خط قرمز و یا حداقل عدم رعایت آن توسط کاربران باعث میشود به مرور زمان تبدیل به یک دنیای پرخطر بشود.
شبکههای مجازی هر روز هزاران کاربر را به خود مشغول میکنند، کاربرانی که آهسته و آرام در فرایندی عجیب استفاده از این ابزار برایشان از یک تفریح تبدیل به اعتیاد میشود و به فراخور آنکه اعتیاد از هرنوعی که باشد مخرب است و تاثیر مستقیمش را بر روی خانواده میگذارد کاربران این شبکهها نیز در بعدی وسیعتر بعد از اعتیاد به این ابزارها در یک فرآیند زمانی میان مدت دچار حالت بیخیالی نسبت به امور مهم زندگی میشود.کاربران شبکههای مجازی اجتماعی، کاربرانی هستند که به نسبت سایر افراد جامعه دچار مشکلات زناشویی و خانوادگی بیشتری میشوند این مشکلات در زمانی که حاد میشوند، در قالب خیانتهای فیزیکی و ذهنی و جدایی و طلاق خودشان را نشان میدهند و هیچ جامعهای از این خطرات مصون نیست.
در جامعه ما در مرحله اول این مسئله خودش را به شکل سلب اعتماد زوجین از یکدیگر نشان میدهد سلب اعتمادی که برای طرفین با شک به همسر شروع میشود و سپس به اختلافات عمیق خانوادگی و در بسیاری از موارد فروپاشی نهاد خانواده میانجامد این مسئله در روابط زناشویی با عمر کمتر از 36 ماه به شدت مخرب بوده و اثرات اجتماعی جبران ناپذیری را خواهد گذاشت.
در جامعه ما به دلیل بافت خاصی که دارد، مساله شک و بدبینی ناشی از خیانت ذهنی و فیزیکی بیش از بیش برای زنان آسیبرسان خواهد بود، زیرا اعتماد به همسر میتواند آرامش درونی را برای زن به ارمغان بیاورد و او نیز این آرامش را به خانواده و فرزندان منتقل کند این در حالی است که سوظن باعث پرخاش و رفتارهای نامناسبی میشود که امنیت روانی و فیزیکی خانواده را تهدید میکند.
روابط مجازی به دلیل عدم داشتن حریم و خط قرمز و یا حداقل عدم رعایت آن توسط کاربران باعث میشود به مرور زمان تبدیل به یک دنیای پرخطر بشود. دنیایی که ظاهرا پر از زوایای جذاب و ناشناخته است و در باطن این زوایای جذاب جای خودش را به یک دنیای از هم گسیخته و پرخطر میدهد.
دنیایی که همه در معرض آسیب آن قرار دارند، اما برای دفع این خطر آموزش حرف اول را میزند، این آموزش از بعد روانشناسی باید علاوه بر ویژگیهای سلبی دارای ویژگی ایجابی هم باشد. یعنی علاوه بر آنکه خطرات را گوشزد میکنیم از جنبه سرگرمی و آموزشی مثبت دنیای مجازی هم غافل نشویم.
البته این کار همت متولیان فرهنگی کشور را هم میطلبد اقداماتی مثل شبکه مجازی ملی با کاربرانی داخلی و با نظارت درون وطنی مسئلهای است که تقریبا به آن توجهی نشده است.
ضمن اینکه باید در این مقوله بر روی زنان و اهمیت آنها در مبحث آموزش در بعد خانواده که سازنده یک جامعه بزرگتر است نیز حساب کرد زیرا مادر و زن میتواند با تاثیر کلام و رفتاری خود بر همسر و فرزندان تاثیر بگذارد ضمن آنکه با یک امنیت روانی که حاصل آموزش و تجربه است میتواند کنترل رفتاری خود و خانواده را در دست بگیرد و از این راه خانوادهای سالم و به تبع آن جامعه و نسلی سالم را به وجود آورد
هر چند ایران اسلامی امروز در بسیاری حوزه ها نسبت به آمریکا دست برتری دارد در بسیاری حوادث منطقه ای وبین المللی مثل عراق، فلسطین و.... آنها را به موضع انفعالی کشانده است ولی بدانیم خصلت گرگ ها درنده گی است فرصتی بدست آورند لحظه ای در آن تردید نخواهند کرد .
خدایا!
چرا بااینکه از دیده ها پنهانی، همیشه سر عاشقانت بسوی توست
رو به بالا...
در جستجوی تو
آیا می شود ما هم مثل گلها، درختان و...
سر را به آسمان بلند کنیم ودر جستجوی تو باشیم؟!...
نه غرق در خودمان وسر به پایین ،و رو به زمین کوچکت...
در حوالی میدان بساطش را پهن کرده بود؛
فریب میفروخت.
مردم دورش جمع شده بودند،
هیاهو میکردند و هول میزدند و بیشتر میخواستند.
توی بساطش همه چیز بود
غرور، حرص، دروغ و خیانت،تهمت، جاهطلبی و ..
هر کس چیزی میخرید
اما فروشنده اجناس خود را خیلی گران میفروخت
و آنها می خریدند .تا حدی که
بعضیها برای آن اجناس, تکهای از قلبشان را میدادند .
و بعضی پارهای از روحشان را.
بعضیها ایمانشان را میدادند
و بعضی آزادگیشان را.
شیطان میخندید....!!!
یه قص? قدیمی
یه قصه گوی خسته
وقتی بابا نداری
نوشتنش رو تخته چه سخته
چه سخته
...
وای بابا ندارم
بابام چشماشو بسته
بابا چشماتو وا کن
ببین قلبم شکسته
چه سخته
چه سخته
نوشتن بابا رو تخته
خدا بابام نمرده
بابا اهل نبرده
یه گوشه ای میمرم
اگه که بر نگرده
بابا چشماتو واکن
بابا منو نگاه کن
ببین دلم شکسته
بابا لباتو وا کن
بابا منو صدا کن
بابا لباتو واکن
بابا منو نگاه کن
بابا چشماتو وا کن
آب بابا چه سخته نوشتنش رو تخته
وقتی بابا نداری گفتنش هم چه سخته
آب بابا خدافظ
رفتی بابای خوبم
می خوام برم رو خورشید
عکس تو رو بکوبم
آب بابا چه سخته
وقتی بابا نداری
یه قص? قدیمی
یه قصه گوی خسته
وقتی بابا نداری نوشتنش رو تخته
چه سخته
چه سخته
خاطـــــــــــرات بی هــــــــوا می آیند
گاهی وســـــــــط یک فــــــــــکر…
گاهی وسط خــــــــــیابان!!!
ســـــــــــردت میکنند؛ داغـــــــــت میکنند خاطـــــــــرات تمـــــــــام نمیشوند…
تمامـــــــــت میکنند.
ایران و تهران، پرسرچ ترین کلمات ویکیپدیای فارسی
کلمات کلیدی پر جستجو در بین ایرانیان
طبقه بندی تیپ های شخصیتی افراد سلطه جو
حدیث درباره فضیلت ثواب گفتن ذکر الحمدلله کما هو اهله :
ناو
یث
روزی از دانشمندی ریاضیدان نظرش را درباره زن و مرد پرسیدند
خدایا ....