محمدباقر قالیباف برای سومین دوره چهارساله شهردار تهران شد.
با رای گیری در جلسه امروز شورای شهر، محمدباقر قالیباف شهردار تهران شد. در رای گیری ابتدایی از اعضای شورای شهر پایتخت 15 رای قالیباف، 15 رای محسن هاشمی و یک رای ممتنع بود و به همین دلیل برای بار دوم رای گیری شد. در رای گیری دوم یک رای مخدوش بود که به گفته مسجد جامعی رئیس شورای شهر آن رای هم برای محمد باقر قالیباف بوده است. وی ادامه داد: قالیباف 17 رای و هاشمی 14 رای کسب کرد. محمدباقر قالیباف(زاده? 1 شهریور 1340 در طرقبه، مشهد)، سیاستمدار ایرانی و شهردار تهران است. وی پیش از این در قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا، نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی انتظامی سمت فرماندهی داشته است. وی همچنین در دوران فرماندهی نیروی انتظامی، رئیس و نماینده رئیسجمهور وقت در ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز بوده است. محمدباقر قالیباف در شهریور 1384 با اجماع شورای شهر تهران شهردار این شهر شد. محمدباقر قالیباف در سال 1361 فرمانده تیپ امام رضا(ع) شد و یک سال فرمانده لشکر پنج نصر خراسان در جنگ ایران و عراق بود. وی دارای مدرک دکتری در رشته? جغرافیای سیاسی است و دوره خلبانی هواپیمای ایرباس را در فرانسه گذرانده است. محمدباقر قالیباف عضو هیات علمی و دانشیار گروه جغرافیای انسانی دانشکده? جغرافیا دانشگاه تهران نیز هست. وی در سال 1387(2008 میلادی) از طرف سایت شهرداریهای جهان به عنوان هشتمین شهردار برتر دنیا معرفی شد.
هجوم گسترده «ساپورت»ها به شهرهای بزرگ از یک سو و تبلیغ گسترده آن در فضای مجازی از سوی دیگر شرایطی را به وجود آورده است که گویی ماراتن حجاب و بدحجابی در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی آغاز شده است.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، این روزها وقتی در خیابان قدم میزنیم با پوششهایی مواجه میشویم که هیچ قرابتی با حیا و عفاف ندارند. صرف نظر از اینکه حجاب یک واجب الهی است، اما برخی افراد فکر میکنند که رعایت حجاب و عفاف یک موضوع فردی است و ربطی به حقوق شهروندی ندارد، حال آنکه وجوب رعایت حجاب برای زنان و مردان بیشتر یک حکم اجتماعی است تا تعبد فردی.
بارها و بارها در آیات نورانی قرآن کریم به رعایت حجاب اسلامی اشاره شده است و یکی از بدیهیات دین اسلام شمرده میشود، بنابراین بر یکایک شهروندان جامعه اسلامی واجب است که با رعایت حد و حدود حجاب در اجتماع حاضر شوند.
امروز وضعیت حجاب در جامعه در سایه کمکاری 26 نهاد مسئول و عرضه افسارگسیخته ساپورتهای رنگارنگ و تبلیغات وسیع برای اشاعه فرهنگ ساپورتپوشی با هجوم ملخوار آنها در شهرهای بزرگ این سؤال را در ذهن متبادر میکند که چرا مسئولان در برابر تهاجم فرهنگی و نرم دشمن بیتفاوت شدهاند؟ هر چند که اقدامات سلبی بدون کار فرهنگی، اشاعه و ترویج فرهنگ حجاب و عفاف را زیر سؤال برده است.
در سایه تبلیغ وسیع تولیدکنندگان ساپورت و مانتوهای بدننما در فضای مجازی، جوانان متعهد نیز بیکار ننشستهاند و به طرق و شیوههای جدید به امر به معروف و نهی از منکر همت گماشتهاند:
براساس تحقیقات انجام شده ما روزانه بیش از 20000 لحظه منحصر بهفرد را تجربه میکنیم و این لحظهها احساسهای مختلفی را در ما شکل میدهند. مثلا برآیند این لحظهها باعث شود تا بخشی از روز پرانرژی باشیم و در بخشی دیگر از روز خالی از انرژی. لحظههای ما براساس محرکهایی که در اطراف ما وجود دارد شکل میگیرد. مثلا آدمهای اطراف ما یکی از این محرکها میتوانند باشند. یا مثلا نتایج کارهایی که انجام میدهیم، موفقیتها و شکستها هم نوعی دیگر از این محرکها هستند. شاید شرایط جسمی و فیزیکی را هم بهعنوان محرک دیگری بتوان نامبرد.
در طول زندگی محرکهای احساسی همیشه در اطراف ما هستند. قویترین و موفقترین افراد معمولا احساسهای خود و دلایل شکلگیری آنها را بهخوبی میشناسند. در واقع خودشناسی یعنی همینکه بدانیم در چه شرایطی چهدکار مییابیم.
چرا آگاهی برخود مهم است؟
آگاهی برخود مهم است به ایندلیل که کمک میکند تا رفتار موثرتر داشته باشیم و تصمیمهای دقیقتری بگیریم و این دوعامل، ارکان مهم پیشرفت و رضایت در زندگی هستند. وقتی میزان آگاهی برخود شما افزایش پیدا میکند، شما حتی به تاثیر رفتار خود بردیگران هم آگاه میشوید و براساس هیجانات رفتار نمیکنید.
آیا آگاهی برخود فقط شناخت احساسات است؟
آگاهی بر خود را معمولا از دو جنبه بررسی میکنند. جنبه احساسی و جنبه فیزیکی. جنبه احساسی همان توضحیات مطرح شده است. اما جنبه فیزیکی برمیگردد به فرم و زبان بدن شما. ممکن است شما در مقابل یک محرک یا واکنش فیزیکی خاص داشته باشید. یا زبان بدن شما پیام خاصی را منتقل کند. مثلا وقتی که شخصی با شما درباره موضوعی که برایتان ناخوشایند است صحبت میکند، ممکن است شما دست به سینه شوید و این احساس گارد داشتن درباره موضوع را به شخص مقابل منتقل میکند. یا مثلا ممکن است در زمان صحبت نگاه شما مدام به سمتی دیگر باشد که این هم ممکن است پیام بیتوجهی را به فردی دیگری منتقل کند. ممکن است که شما بهشکل ناآگاهانه و غیرارادی چنین واکنشی داشته باشید که طبیعی است. اما در موضوع خود آگاهی مسئله این است که به این موارد درباره خودمان بیشتر و بیشتر آگاه بشویم.
آیا نقطهی پایانی برای خودآگاهی وجود دارد؟
قطعا خیر. انسان آنقدر پیچیرده است و دنیا آنقدر رویدادهای ناشناخته دارد که ما هرلحظه دوباره خودمان و دیگران و حتی زندگی را کشف میکنیم. زندگی همین کشف لحظههاست. با تمرین و گذشت زمان ما بیشتر و بیشتر میتوانیم از خودمان شناخت پیدا کنیم و تبدیل به انسای قدرتمندتر میشویم. اما برای این یادگیری نقطه پایانی وجود ندارد.
برای شروع خودآگاهی چه کار کنم؟
یکی از بهترین روشهای خودآگاهی در مورد احساسات نوشتن است. شما میتوانید هر روز وقایعی که برایتان پیش آمده و احساسی که در نتیجه برای شما شکل گرفته است را یادداشت کنید. میتوانید در پایان هر روز این کار را انجام دهید و بعد بهصورت هفتگی نوشتههای خود را مرور کنید. در پایان هر ماه هم دوباره یک جمعبندی ماهانه داشته باشید. بدون شک در نوشتههای خود الگوها و نشانههای تکراری میبینید از احساسهایی که شرایط خاصی بروز کردهاند. با این روش شما الگوهای تکراری خود را میشناسید.
در خودشناسی الگوهای تکراری احساسی ما نقاط قابل توجه هستند.
در مورد خودآگاهی فیزیکی چشم سوم را باید تقویت کرد. چشم سوم، چشمی است که از بیرون شما را میبیند. افرادی که در زمینه تئانر کار میکنند سعی میکنند در طول زمان این قدرت را در خود تقویت کنند. مثلا شما میتوانید بعد از هر گفتگو، تصاویر آن گفتگو را بهخاطر بیاورید و سعی کنید ببینید در هر لحظه چطور نشسته یا ایستاده بودید. چه زمانهایی راحت بودید و چه زمانهایی احساس تنش میکردید. در هر موقعیت شرایط نشتستن یا ایستادن شما چگونه بوده است؟ حرکت دستان و طرز قرار گرفتن سرتان چطور بوده؟ آیا عضلات صورت شما گرفته بوده یا باز؟ آیا پاهایتان ثابت بوده یا میلرزیده؟ و …
تمرکز بر شناخت خود باعث میشود ما هر روز بیشتر و بیشتر خود واقعیمان شویم.
نمیدونم از خودتون سوال کردید که چرا برقراری ارتباط در این سرویس جدید به شکل حلقه است یا نه؟ این موضوع برمیگرده به مفاهیمی که در حوزه ارتباطات شخصی مطرح میشه. درباره اهمیت ارتباطات در شرایط فعلی قبلا مطلب نوشتهام و البته شک ندارم شما هم ازاهمیت این موضوع مطلع هستید. ممکنه شما تخصصی داشته باشید، یا توانایی ویژهای داشته باشید. زمانی میتونید از این تخصص و توانایی بهرهبرداری کنید که بتونید با ایجاد ارتباطات موثر و مناسب، تخصص و توانایی خودتون رو معرفی کنید. وقتی در مورد گسترش ارتباطات صحبت میکنیم، مفهوم حلقهای ارتباطی پررنگ میشه. هرچقدر ارتباطات شما در حلقههای ارتباطی مختلف گسترش پیدا کنه، شانس شناخته شدن تخصص و خدمات شما افزایش پیدا میکنه. معنی این موضوع این هست که شما بهعنوان یک برند در حوزه تخصصی خودتون کمکم شناخته میشوید و امکان کسب درآمد بیشتری هم خواهید داشت. بهعنوان مثال یک گرافیست، برنامهنویس، طراح وب، مهندس عمران و … میتونه با ایجاد و گسترش حلقههای ارتباطی شانس موفقیت کاری خودشون رو افزایش بدهند. برای درک بهتر این موضوع به شکل زیر توجه کنید:
همونطور که در شکل میبینید، دایره ارتباطی از نزدیکان شروع میشه و سمت دنیای بیرون که افرادی هستند که نمیشناسیمشان گسترش پیدا میکند. حلقههای ارتباطی ما در خانواده و فامیل شکل میگیره و از طریق همکاران گسترش پیدا میکنه. هرکدام از افراد در این حلقهها، افراد دیگری را میشناسند که میتوانند باعث آشنایی ما با دیگر آدمها شوند. در ارتباطات واقعی، دامنه آشنایی ما به همین شکل گشترش پیدا میکند. ما به واسطه آشنایان، با افراد جدید آشنا میشویم.
حلقههای ارتباطی گوگل هم به نظر میرسد که براساس همین تئوری و مفهوم ساخته شده. اینکه ما بتوانیم حلقههای ارتباطی مختلفی را شکل دهیم و محتوای مورد نظر را با این حلقهها به اشتراک بگذاریم. در عمل هم میبینیم که گوگل امکان گسترش ارتباطات در حلقههای مختلف را به راحتی فراهم کرده. اگرچه ممکن است از نظر حریم خصوصی انتقادهایی به این سیستم وارد باشد اما چیزی که گوگل پلاس تا الان نشان داده، فضای کاملا متفاوتی با فیسبوک دارد. فضای فیسبوک به شدت حول لایه اول و دوم ارتباطی، مطابق شکل بالا میگردد اما در گوگل پلاس شما تا بیرونیترین لایه هم میتوانید حرکت کنید. به همین دلیل است که عقیده دارم فضای گوگلپلاس فضای حرفهایتری (به معنای کاری) نسبت به فیسبوک دارد. شما در فیسبوک ممکن است تجربیات شخصی و خانوادگی و در نهایت تجربیاتی از محیط کار خود را به اشتراک بگذارید اما در گوگل پلاس میتوانید محتوای مرتبط با حرفهکاری خود را مطابق حلقهها به اشتراک بگذارید و یک فضای باز برای معرفی تخصصها و تواناییهای خود در اختیار دارید.
17 روش شاد زیستن
در حال زندگی کنید.
در لحظه باشید! به طور مثال بهتر است که هنگام صرف شام با خانواده به جای نگرانی برای قرار ملاقات کاری و شخصی روز آینده ، به غذا، جمع خانواده و صحبت تان فکر نمایید.
بلند بخندید.
پیش بینی احساس شادی، میزان هورمون "اندروفین" و هورمون های دیگری را که به خوشی و آرامش شما می انجامد افزایش می دهد و در عین حال تولید هورمون اضطراب را کاهش می دهد. دانشمندان دانشگاه کالیفرنیا 16 نفر را که همگی معتقد بودند تماشای یک فیلم برای آنها خنده دار بود را مورد بررسی قرار دادند. سه روز قبل به نیمی از آنها گفته بودند که این فیلم کمدی است. این دسته از افراد قبل از تماشای این فیلم متوجه تغییرات بیولوژیکی در بدنشان شدند. وقتی به تماشای فیلم پرداختند، میزان هورمون اضطراب در بدنشان به طور چشم گیری کاهش یافت. این در حالی بود که میزان هورمون های شادی بخش افزایش داشت. ادامه مطلب...
والا واسه خودمم جالب بود بدونم این مثلث برمودا چیه و چجوریه و وقتی فهمیدم خیلی هم شکل مثلث نیست تعجب کردم . اینکه این همه وسعت داره و اینکه هنوز کاملا کشف نشده و هنوز هم ...
بله هنوز هم نتونستن مشکلش رو حل کنن . من فقط چند مدل اطلاعات قدیمی و جدید داشتم که جمع کردم همه رو اینجا . امیدوارم مفید باشه ..... ادامه مطلب...
1-شیوه ی سخن (طرز بیان) واضحی داشته باشید:
طرز بیان دقیق و واضح موجب قاطعیت و اعتماد به نفس در شما خواهد شد. بنابراین تمام تلاش خود را برای بهتر کردن طرز بیان خود به کار گیرید. کلمات را محکم و واضح بیان کنید. تلفظ نکردن برخی حروف به خصوص در آخر کلمات نشان دهنده ی عصبی بودن و اضطراب شماست. افراد با اعتماد به نفس کلمات را واضح بیان می کنند.
2- صدای خود را تنظیم کنید:
افراد با اعتماد به نفس به راحتی شنیده می شوند. اگر خیلی آرام صحبت کنید، مخاطبان فکر می کنند شما مضطرب هستید حتی اگر واقعا اینطور نباشد و یا فکر می کنند مطلب شما چندان مهم نیست. صدای خود را بالا ببرید تا به راحتی شنیده شوید. از صدای خود نترسید بلند صحبت کنید. اگر این کار برایتان سخت است درخواست میکروفون کنید و یا با دیدن یک سخنران از او یاد بگیرید که چطور بلند صحبت کنید. صدای شما نباید طوری باشد که مخاطبان مجبور شوند گوش های خود را تیز کنند تا بتوانند صدای شما را بشنوند. بلند صحبت کنید تا مطمئن به نظربرسید. ادامه مطلب...
با هیجان بالا کاری را شروع میکنید. یک کسب و کار راه میاندازید یا یک موقعیت کاری جدید رو انتخاب میکنید. در نقطه شروع هستید و دورنمای بسیار زیبا و موفقی را از آینده میبینید. در آیندهای که قرار هست شما آنجا باشید، پول، موفقیت، آرامش، رشد شخصی و همه ایدهآلها وجود دارند. کار خودتون رو شروع میکنید اما به هزاران دلیل کارها آنطور که تصور میکردید پیش نمیرود. کمکم آن دورنمای زیبا رنگ میبازد و شما متوجه میشوید که دارید به نقطه مقابل موفقیت یعنی شکست میرسید.
شکست بخشی از زندگی است. بخشی حقیقی و دردناک. هیچ شخصی دوست ندارد با برچسب شکستخورده شناخته شود. اما شکست یک حقیقت است و ما و اطرافیان ما را تحت تاثیر قرار میدهد. در زمان شکست میتوان همه چیز را تمام شده دانست یا میتوان از آن درس گرفت و دوباره انرژی و توان را جمع کرد برای شروع دوباره. اگر شکست خوردهاید و میخواهید دوباره شروع کنید، پاسخ دادن به پنج سوال زیر میتواند به شما کمک بزرگی کند:
1- این شکست چه درسی برای من دارد؟
شکستها نتیجه مجموعهای از اتفاقها هستند اما هرچقدر دیگران و عوامل خارجی در شکست دخیل باشند، در نهایت مسئول شکست، خود شما هستید و باید این را بپذیرید. سعی کنید گذشته را مرور کنید و نقاط مهمی که باعث بروز تغییر در شرایط شما شده را بیابید و ببینید که در شرایط ویژه چهکاری انجام دادهاید و چطور تصمیم گرفتهاید. ادامه مطلب...
زندگی گاهی ساده میشه و گاهی پیچیده. گاهی همهچیز راحت میگذره و گاهی سخت و عجیب. گاهی اتفاقهای کوچکی خوشحالت میکنه و گاهی اتفاقهای کوچکی ناراحتت میکنه. گاهی احساس میکنی که چقدر کارها هست که باید انجام بدی و از فکر کردن به اونها انرژی میگیری و گاهی فکر میکنی دیگه امیدی به چیزی نیست. گاهی اهداف و آرزوها را در چند قدمی خود میبینی و گاهی همه آنها دستنیافتنی و دور میشن. گاهی فکر میکنی با بهترین آدمها همراه شدهای و گاهی فکر میکنی بدترین انتخابهایت را کردهای. ادامه مطلب...
ایران و تهران، پرسرچ ترین کلمات ویکیپدیای فارسی
کلمات کلیدی پر جستجو در بین ایرانیان
طبقه بندی تیپ های شخصیتی افراد سلطه جو
حدیث درباره فضیلت ثواب گفتن ذکر الحمدلله کما هو اهله :
ناو
یث
روزی از دانشمندی ریاضیدان نظرش را درباره زن و مرد پرسیدند
خدایا ....
بازدید امروز: 88
بازدید دیروز: 133
کل بازدیدها: 2076685